1. the wind peppered cold sleet into our faces
باد برف و باران به صورتمان می پاشید.
2. The wind began to build and the sleet to blow about.
[ترجمه ترگمان]باد شروع به ساخت و the کرد
[ترجمه گوگل]باد شروع به ساختن و یخ زدگی کرد
3. Conditions were damp and foggy after morning sleet.
[ترجمه ترگمان]شرایط مرطوب و مه آلود بود بعد از صبح برف
[ترجمه گوگل]شرایط بعد از صبح روز صاف و مرطوب بود
4. The rain was turning to sleet.
[ترجمه ترگمان]باران شروع به باریدن کرده بود
[ترجمه گوگل]باران به آفتاب تبدیل شد
5. Driving sleet brought more problems to roads last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب sleet در جاده ها مشکلات بیشتری به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]شب یلدا رانندگی شب های بیشتری را به جاده ها وارد کرد
6. Driving snow and sleet brought more problems to the county's roads last night.
[ترجمه ترگمان]برف و برف دیشب باعث مشکلات بیشتری در جاده های این استان شد
[ترجمه گوگل]رانندگی برف و آفتاب شب گذشته مشکلات بیشتری به جاده های شهرستان وارد کرد
7. They have worked in sleet, in downpours, in oppressive Washington heat.
[ترجمه ترگمان]آن ها در بارش باران، در باران های سنگین واشنگتن کار کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها در هوای سرد، باران، در گرمایش سرکوب واشنگتن کار کرده اند
8. It swirled and howled, driving the sleet and snow towards him alone.
[ترجمه ترگمان]چرخ می زد و زوزه می کشید و برف و برف را به تنهایی به سوی او می راند
[ترجمه گوگل]آن را چرخاند و زد، رانندگی یخ و برف به سمت او به تنهایی
9. In snow or rain, wind or sleet, we're out there walking our pooches.
[ترجمه ترگمان]در برف و باران، باد یا باران، ما بیرون از خانه هستیم
[ترجمه گوگل]در برف یا باران، باد یا یخ، ما از آنجا خارج می شویم
10. Outside, the sleet rattled across the windows like handfuls of hurled gravel.
[ترجمه ترگمان]در بیرون، برف مثل مشت مشت روی پنجره ها برخورد می کرد
[ترجمه گوگل]در اطراف، یخ در سراسر پنجره ها مانند انگشت شماری از شن و ماسه ریخته گری زد
11. We couldn't see anything because of the sleet and snow.
[ترجمه ترگمان]به خاطر برف و برف نتونستیم چیزی ببینیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانستیم چیزی را بخاطر یخ و برف ببینیم
12. She trembled at the razor-sharp sleet of misery: losing Lucy.
[ترجمه ترگمان]او از the تیز و تیز razor می لرزید: لوسی را از دست داد
[ترجمه گوگل]او در تاریکی برف زده از بدبختی، از دست دادن لوسی، لرزید
13. The wind was biting, and sleet blew into our faces and stung our eyes during take after take after take.
[ترجمه ترگمان]باد گزنده بود و sleet به صورت ما وزید و بعد از گرفتن آن، چشمان ما را نیش زد
[ترجمه گوگل]باد در حال گزش بود، و یخ در چهره های ما نفوذ کرد و چشمان ما را در طول زمان پس از گرفتن پس گرفت
14. Handfuls of sleet were beginning to wander through the air.
[ترجمه ترگمان]در هوا طوفانی از برف شروع به پرسه زدن می کرد
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از یخ ها شروع به حرکت در هوا می کردند
15. I awoke to rain and sleet pounding on the roof, and to the sound of rushing wind.
[ترجمه ترگمان]از خواب بیدار شدم که باران و باران بر بام می وزید و صدای وزش باد به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]بیدار شدم به باران و یخ زدگی بر روی سقف و به صدا از باد عجله