کلمه جو
صفحه اصلی

prairie


معنی : چمن، چمن زار، فلات چمن زار
معانی دیگر : (ناحیه ی وسیع و نسبتا هموار و پوشیده از علف به ویژه در اطراف رود می سی سی پی) هامون، دشت، راود، چرامین، مرغزار

انگلیسی به فارسی

چمن، چمنزار، مرغزار، فلات چمن زار


پریری، چمن زار، چمن، فلات چمن زار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: prairielike (adj.)
• : تعریف: an expansive area of fertile, level, or rolling grassland, esp. the central North American plain.
مشابه: plain

• large open grassland, savanna, meadow
a prairie is a large area of flat, grassy land in north america.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] چمن زار، علفزار - الف) پهنه وسیعی از سطح چمنزار موج دار، عموماً فاقد درخت، در عرض های جغرافیایی میانه داخل آمریکای شمالی(به ویژه در منطقه دره می سی سی پی )، مشخص شده توسط خاک عمیق و حاصلخیز و پوششی از چمن های بلند و درشت و گیاهان علفی یک ساله. - ب) یکی از مجموعه دشت های پوشیده از چمن که در آن علف زارهای واقعی منطقه دره می سی سی پی، در غرب که به علت خشکی فاقد درخت است، به هم پیوسته اند.ج) پهنه یا گودال کم ارتفاع مرطوب چمن روییده، اغلب پوشیده از آب، در پین وودز فلوریدا.
[آب و خاک] مرغزار

مترادف و متضاد

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

چمن زار (اسم)
meadow, grassland, lea, prairie

فلات چمنزار (اسم)
prairie

grassland


Synonyms: grassy field, meadow, pasturage, pasture, plain, savanna, steppe, veldt


جملات نمونه

1. a prairie which was islanded with wooded tracts
دشتی که بخش های پردرخت در آن جزیره ایجاد کرده بود

2. A single spark can start a prairie fire.
[ترجمه ترگمان]فقط یک جرقه می تواند یک آتش چمن را شروع کند
[ترجمه گوگل]یک جرقه تنها می تواند یک آتش سوزی آغاز کند

3. single spark can start a prairie fire.
[ترجمه ترگمان]جرقه تک جرقه ممکن است آتش prairie را روشن کند
[ترجمه گوگل]یک جرقه تنها می تواند یک آتش سوزی آغاز کند

4. Andrew traversed the prairie on horseback.
[ترجمه ترگمان]اندرو از چمن زار روی اسب گذشت
[ترجمه گوگل]اندرو گذر از اسب را گذراند

5. He farmed 2500 acres of Nebraska prairie.
[ترجمه ترگمان]او ۲۵۰۰ جریب از نبراسکا را پرورش داد
[ترجمه گوگل]او 2500 هکتار از نبراسکا پرورش داد

6. The boom period ensured that every prairie city had two and sometimes three stations, some of them very short-lived indeed.
[ترجمه ترگمان]دوره رونق تضمین کرد که هر شهر مرغزار دو یا سه ایستگاه دارد که برخی از آن ها واقعا عمر کوتاهی دارند
[ترجمه گوگل]دوره رونق اطمینان داد که هر شهر پریری دارای دو و گاهی سه ایستگاه بود، بعضی از آنها واقعا کوتاه بود

7. The Eden Prairie, Minn. -based company is transforming itself into a kind of Amazon. com for consumer electronics.
[ترجمه ترگمان]ای دن Prairie، Minn این شرکت در حال تبدیل خود به نوعی از آمازون است com برای الکترونیک مصرف کننده
[ترجمه گوگل]Eden Prairie، شرکت مبتنی بر مین، خود را تبدیل به یک نوع آمازون می کند com برای لوازم الکترونیکی مصرفی

8. I watched that big Oregon prairie moon above me put all the stars around it to shame.
[ترجمه ترگمان]به آن نگاه کردم که ماه بزرگ Oregon بالای سرم، همه ستاره ها را شرمنده کرد
[ترجمه گوگل]من تماشا می کنم که پرآریم ماه اورگن بالای من بالای ستاره های اطراف آن را به شرم می اندازد

9. A whole succession of prairie branches was built to develop settlement and to tap the furthest reaches of the grain-growing areas.
[ترجمه ترگمان]یک توالی کامل از شاخه های prairie برای توسعه اسکان و بهره برداری از دورترین مناطق کاشت گندم ساخته شد
[ترجمه گوگل]یک سلسله دنباله دار از شاخه های پریری ساخته شده است تا بتوانند به حل و فصل و برای رسیدن به دورترین مناطق مناطق کشت می پردازند

10. He came, and all the other prairie dogs followed, inch by inch.
[ترجمه ترگمان]او آمد و تمام سگ های جنگلی که سانتی متر آن را دنبال می کردند از هم دور شدند
[ترجمه گوگل]او آمد، و تمام سگ های دیگر پرنیان، به دنبال اینچ در اینچ

11. The prairie seed mix was dry and fluffy-like grass seed.
[ترجمه ترگمان]مخلوط دانه چمن خشک و مانند دانه علف fluffy بود
[ترجمه گوگل]مخلوط دانه پریری خشک دانه و گیاه خشخاش بود

12. They rode in the rickety wagon across the prairie until they reached a railroad track.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک گاری شکسته روی چمن حرکت کردند تا اینکه به خط آهن رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها در واگن غول پیکر در سراسر غواصی می رفتند تا به مسیر راه آهن رسیده باشند

13. The front wheels threw fist-sized pieces of prairie through the windows.
[ترجمه ترگمان]چرخ های جلو، تکه های بزرگی از چمن را در میان پنجره ها پرتاب می کردند
[ترجمه گوگل]چرخ های جلو از طریق پنجره ها قطعه های مشت اندازه پرایری را پرتاب کردند

14. Ranchers systematically exterminated prairie dogs on their land.
[ترجمه ترگمان]Ranchers با یه عالمه سگ روی زمین خودشون رو از بین بردن
[ترجمه گوگل]رانچرها به طور منظم سگهای پریری را در سرزمینشان سقوط دادند

پیشنهاد کاربران

چمنزار ، علفزار

در معماری: prairie style یکی از سبکهای فرانک لوید رایت که بر خطوط افقی و کشیدگی افقی تاکید دارد

تلفظ : پرِ ری
این مکان خیلی با بوفالو ها در ارتباطه
noun
🔴 : a large, mostly flat area of land in North America that has few trees and is covered in grasses

[count]
🔵Millions of buffalo once roamed the prairies.
[noncount]
🔵The train tracks extend over miles of prairie.
— often used before another noun
🔵prairie grasses/flowers


چمنزار - مَرغزار
❌❌ prairie چمنزارهای معمولی نیستن و همه جا یافت نمیشن. فقط در آمریکای شمالی
یعنی لینکه شما چمنزار رو در جاهای دیگه ی دنیا هم پیدا میکنید اما با اسم های دیگه شناخته میشوند :
Meadow - grass plot
ولی بهترین واژه مناسب برای چمن زار meadow هست که یعنی grassy field
Plain هم میشه دشت که به چمنزار تا حدودی از لحاظ معنای نزدیکه ولی تا حدودی



Prairies are enormous stretches of flat grassland with moderate temperatures, moderate rainfall, and few trees. When people talk about the prairie, they are usually referring to the golden, wheat - covered land in the middle of North America.

Prairies are ecosystems considered part of the temperate grasslands, savannas, and shrublands biome by ecologists, based on similar temperate climates, moderate rainfall, and a composition of grasses, herbs, and shrubs, rather than trees, as the dominant vegetation type.

prairie ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: مرغزار
تعریف: زمین وسیع هموار یا تپه ماهور که همیشه عاری از درخت و پوشیده از علف بوده است


کلمات دیگر: