کلمه جو
صفحه اصلی

bmr


مخفف: میزان سوخت و ساز (متابولیسم) پایه

انگلیسی به فارسی

مخفف: میزان سوخت‌و‌ساز (متابولیسم) پایه


BMR


جملات نمونه

1. BMR adjusted for FFM was still significantly higher in the obese children.
[ترجمه ترگمان]BMR تنظیم شده برای FFM هنوز به طور قابل توجهی در کودکان چاق بالاتر بود
[ترجمه گوگل]BMR برای FFM تنظیم شده بود در کودکان چاق هنوز به طور قابل توجهی بالاتر بود

2. One of the best benefits associated with exercise is that over time, you will increase your basal metabolic rate (BMR).
[ترجمه ترگمان]یکی از بهترین فواید مرتبط با ورزش این است که در طول زمان، نرخ متابولیک پایه خود (BMR)را افزایش می دهید
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین مزایای مرتبط با ورزش این است که با گذشت زمان، میزان متابولیسم پایه (BMR) شما افزایش می یابد

3. In propels BMR and ERP in order to achieve Intergration Marketing, Powerful Product, and Technical Progress.
[ترجمه ترگمان]در حرکت BMR و ERP به منظور دستیابی به بازاریابی Intergration، محصول قدرتمند و پیشرفت فنی
[ترجمه گوگل]در حرکت BMR و ERP به منظور دستیابی به بازاریابی بینگاری، محصول قدرتمند و پیشرفت فنی

4. Explanation of health terms such BMI, BMR TDEE and so on must also bewithin the application.
[ترجمه ترگمان]توضیح شرایط سلامتی از قبیل BMI، BMR و غیره نیز باید کاربرد را محدود کند
[ترجمه گوگل]توضیحات اصطلاحات بهداشتی مانند BMI، BMR TDEE و غیره نیز باید در داخل نرم افزار باشد

5. In long-term predation risk, the basal metabolic rate (BMR) was significantly reduced in the striped field mouse. It maybe related to the decreased activities.
[ترجمه ترگمان]در خطر شکار طولانی مدت، نرخ متابولیک پایه (BMR)به میزان قابل توجهی در موش صحرایی راه راه کاهش یافت شاید مربوط به فعالیت های کاهش یافته باشد
[ترجمه گوگل]در ریسک پیشروی درازمدت، میزان متابولیسم پایه (BMR) در موش صحرایی به طور قابل توجهی کاهش یافت شاید مربوط به فعالیت های کاهش یافته است

6. BMR is influenced by menstrual cycles, shows a slight premenstrual rise and a 2 % menstrual depression.
[ترجمه ترگمان]BMR تحت تاثیر چرخه های قاعدگی قرار می گیرد و افزایش کمی premenstrual و ۲ % افسردگی قاعدگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]BMR تحت تأثیر چرخه قاعدگی قرار می گیرد، افزایش ظاهر قبل از قاعدگی و افسردگی قاعدگی 2٪ را نشان می دهد

7. Body weight, food intake, basal metabolic rate(BMR), behavior, body fat, and gonad mass were measured in female KM mice that acclimated to a random food restriction(FR) and recovery.
[ترجمه ترگمان]وزن بدن، دریافت غذا، نرخ متابولیک پایه (BMR)، رفتار، چربی بدن و جرم gonad در موش های ماده مدیریت دانش اندازه گیری شدند که با یک محدودیت غذایی تصادفی (FR)و بازیابی سازگاری داشته باشند
[ترجمه گوگل]وزن بدن، مصرف غذا، میزان متابولیسم پایه (BMR)، رفتار بدن، چربی بدن و وزن گوناد در موشهای زن KM اندازه گیری شد که به محدودیت غذایی تصادفی (FR) و بهبودی رسید

8. Also, the basal metabolic rate ( BMR ) of each child was determined with open circuit indirect calorimetry.
[ترجمه ترگمان]همچنین نرخ متابولیک پایه (BMR)هر کودک با کالری سنجی مستقیم مدار باز تعیین شد
[ترجمه گوگل]همچنین میزان متابولیسم پایه (BMR) هر کودک با استفاده از کولورمتریسم غیر مستقیم تعیین شد

9. If you find your basal metabolic rate (BMR), the rate at which you burn calories when at rest, you should be able to better calculate how many calories you need to eat every day.
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ متابولیک پایه (BMR)را پیدا کنید، میزان کالری که شما در زمان استراحت کالری را burn باید بتوانید محاسبه کنید که چقدر کالری لازم دارید تا هر روز بخورید
[ترجمه گوگل]اگر میزان متابولیسم پایه (BMR) خود را پیدا کنید، میزان مصرف کالری در هنگام استراحت، شما باید بتوانید هر روز کالری بیشتری مصرف کنید

10. BMR was positively correlated with fat free mass ( FFM ).
[ترجمه ترگمان]BMR ارتباط مثبتی با جرم عاری از چربی داشت
[ترجمه گوگل]BMR با جرم آزاد چربی (FFM) رابطه مثبت داشت

11. There are 981 species of seed plants, belonging to 131 families and 513 generain Banqiao Mountainous Region ( BMR ).
[ترجمه ترگمان]۹۸۱ گونه از گیاهان بذر، تعلق به ۱۳۱ خانواده و پذیرای جمعیت ۵۱۳ generain Banqiao Mountainous (BMR)وجود دارد
[ترجمه گوگل]981 گونه از گیاهان دانه ای متعلق به 131 خانواده و 513 منطقه ژن Banynoa Mountains (BMR) وجود دارد

12. Objective To study the correlation between children′s basal metabolic rate(BMR)and body composition and provide basal data for the clinic application of BMR.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه همبستگی بین نرخ متابولیک پایه (BMR)و ترکیب بدن و ارائه داده های پایه برای کاربرد بالینی BMR است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین میزان متابولیسم پایه (BMR) کودکان و ترکیب بدن و ارائه داده های پایه برای استفاده از درمانگاه BMR

پیشنهاد کاربران

basal metabolic rate = میزان متابولیک ( سوخت و ساز ) پایه


کلمات دیگر: