1. the building must conform with the municipal regulations
ساختمان باید با مقررات شهرداری مطابقت داشته باشد.
2. his ideas do not conform with the norms of the society
عقاید او با معیارهای اجتماع سازگار نیست.
3. if you would shun disgrace, conform (yourself to the people)
خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو
4. Many of us conform to the outdated customs laid down by our forebears.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما با آداب و رسوم قدیمی ارائه شده توسط پیشینیان خود همخوانی دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما با آداب و رسوم قدیمی که توسط پیشینیان ما مطابقت دارند، مطابقت دارد
5. All students must conform to the rules.
[ترجمه Mahdi] همه دانش اموزان باید از قوانین پیروی کنند
[ترجمه ترگمان]همه دانش آموزان باید با قوانین همخوانی داشته باشند
[ترجمه گوگل]همه دانش آموزان باید با قوانین مطابقت داشته باشند
6. The Night Rider lamp has been designed to conform to new British Standard safety requirements.
[ترجمه ترگمان]چراغ شب سوار برای مطابقت با الزامات استاندارد جدید استاندارد بریتانیا طراحی شده است
[ترجمه گوگل]لامپ شب رایدر طراحی شده است که با الزامات ایمنی جدید استاندارد بریتانیا مطابقت داشته باشد
7. There is considerable pressure on teenagers to conform.
[ترجمه ترگمان]فشار قابل توجهی در نوجوانان برای مطابقت وجود دارد
[ترجمه گوگل]فشار بر نوجوانان مطابق است
8. They persecute those who do not conform to their ideas.
[ترجمه ترگمان]آنان کسانی را که با عقاید خود همخوانی ندارند آزار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها کسانی را که با ایده هایشان مطابقت ندارند، آزار می دهند
9. The building does not conform to safety regulations.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان مطابق با مقررات ایمنی نیست
[ترجمه گوگل]این ساختمان با مقررات ایمنی مطابقت ندارد
10. He refused to conform to the local customs.
[ترجمه ترگمان]او از مطابقت با آداب و رسوم محلی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفت با آداب و رسوم محلی را نپذیرفت
11. At our school, you were required to conform, and there was no place for originality.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه ما لازم بود که خود را هماهنگ کنیم، و هیچ جایی برای اصالت وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در مدرسه ما، شما نیاز دارید که مطابقت داشته باشید، و هیچ جایی برای اصالت وجود نداشت
12. The toys fail to conform to current safety standards.
[ترجمه ترگمان]این اسباب بازی ها با استانداردهای ایمنی فعلی همخوانی ندارند
[ترجمه گوگل]اسباب بازی ها با استانداردهای ایمنی فعلی مطابقت ندارند
13. Students can be expelled for refusing to conform to school rules.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان را می توان به خاطر امتناع از پیروی از قوانین مدرسه اخراج کرد
[ترجمه گوگل]دانش آموزان می توانند برای رد قبول قوانین مدرسه اخراج شوند
14. Many children who can't or don't conform are often bullied.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکانی که نمی توانند خود را برآورده کنند، اغلب مورد تهدید قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان که نمیتوانند یا آنها را برآورده نکنند اغلب مورد آزار و اذیت قرار میگیرند
15. He doesn't conform to the usual stereotype of the city businessman with a dark suit and rolled umbrella.
[ترجمه ترگمان]او با رفتار کلیشه ای معمول تاجر شهر با کت و شلوار تیره و چتر لوله ای همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]او با کلیشه ای معمولی از شهر کسب و کار با کت و شلوار تیره و چتر نورد مطابقت ندارد