کلمه جو
صفحه اصلی

workmanlike


معنی : ماهر، استادانه، شایسته کارگر خوب
معانی دیگر : ماهرانه، چیره دستانه، وابسته به کارگر یا طرز کار خوب (workmanly هم می گویند)، workmanly : شایسته کارگر خوب

انگلیسی به فارسی

( workmanly =) شایسته کارگر خوب، استادانه، ماهرانه،ماهر


کارگر، استادانه، شایسته کارگر خوب، ماهر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: done or made with skill and care, as by a good craftsman.
متضاد: shoddy

• well-performed, skillful; resembling work of skillful workman
you can use workmanlike to describe something that is done skilfully and efficiently.

مترادف و متضاد

ماهر (صفت)
capable, slick, great, handy, understanding, industrious, cunning, adept, skilled, expert, skillful, proficient, skilful, dexterous, adroit, deft, dextrous, light-footed, light-handed, ingenious, workmanlike, workmanly, natty, sciential, wieldy

استادانه (صفت)
deft, artful, workmanlike, professorial, scholastic, workmanly

شایسته کارگر خوب (صفت)
workmanlike, workmanly

جملات نمونه

1. Really it's a workmanlike conference rather than a dramatic one.
[ترجمه ترگمان]واقعا این یک کنفرانس دوستانه است تا یک کنفرانس مهیج
[ترجمه گوگل]واقعا این یک کنفرانس کارگرانه است، نه یک نمایشگر

2. The script was workmanlike at best.
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه خیلی بهتر کار می کرد
[ترجمه گوگل]این اسکریپت در بهترین حالت کار می کرد

3. Her books, with few exceptions, are workmanlike but pedestrian.
[ترجمه ترگمان]کتاب های او، با چند استثنا، شبیه عابر پیاده و عابر پیاده هستند
[ترجمه گوگل]کتاب های او، با چند استثنا، کارگر هستند اما عابر پیاده هستند

4. The Australian side turned in a very workmanlike performance.
[ترجمه ترگمان]طرف استرالیایی با آهنگی بسیار ملایم رو به رو شد
[ترجمه گوگل]طرف استرالیا عملکردی بسیار کارآمد را به نمایش گذاشت

5. He did a very workmanlike job on it.
[ترجمه ترگمان]کار بسیار خوبی انجام داد
[ترجمه گوگل]او کار بسیار خوبی انجام داد

6. It was a workmanlike performance from the local team.
[ترجمه ترگمان]از سوی تیم محلی کار خوبی بود
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد کارمند از تیم محلی بود

7. The team put up a good workmanlike performance to win 1-0.
[ترجمه ترگمان]تیم برای برنده شدن ۱ - ۰ یک عملکرد شجاعانه را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این تیم یک کارآزمایی خوبی انجام داد تا 1-0 را به دست آورد

8. The team produced a very workmanlike performance.
[ترجمه ترگمان]این تیم عملکرد بسیار خوبی داشت
[ترجمه گوگل]این تیم عملکردی بسیار کارآمد را به وجود آورد

9. The current pastry department turns out workmanlike, uninspired confections that read more charmingly than they taste.
[ترجمه ترگمان]The فعلی هم با confections و uninspired که بیش از مزه آن شعر می خوانند، turns می شود
[ترجمه گوگل]بخش شیرینی کنونی، شیرینی های دست ساز و بی نظیری را که از غذای خوشمزه تر لذت می برند، تبدیل می کند

10. In Dianetics, a workmanlike job of clearing away the debris in and around the machine is performed.
[ترجمه ترگمان]در Dianetics، کار شجاعانه ای برای پاک سازی آوارها و اطراف دستگاه اجرا می شود
[ترجمه گوگل]در Dianetics، یک کارمند کار برکنار کردن آوار در داخل و اطراف دستگاه انجام می شود

11. Not especially gracious, but squat and workmanlike, plodding with tenacity from port to port.
[ترجمه ترگمان]نه به خصوص مهربان، بلکه روی زمین چمباتمه می زدند و با سرسختی با سرسختی از بندری به بندر می رفتند
[ترجمه گوگل]نه به خصوص با افتخار، بلکه برهنه و کارگر، با سرسختی از بندر به بندر

12. They've done a workmanlike job.
[ترجمه ترگمان]کار خوبی انجام دادن
[ترجمه گوگل]آنها یک کار کارمند انجام داده اند

13. In his slow, workmanlike way he takes a pink crayon and colors a nose on every bunny.
[ترجمه ترگمان]با قدم های آهسته، یک مداد شمعی صورتی و یک بینی روی هر خرگوشی می اندازد
[ترجمه گوگل]در حالت آهسته و کارآمدانه او مداد رنگی صورتی را می گیرد و روی هر اسم حیوان دست می دهد

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. It was a dour struggle between two workmanlike teams.
[ترجمه ترگمان]بین دو تیم رنجر کش مکش سختی درگرفت
[ترجمه گوگل]این یک مبارزه خشن بین دو تیم کارگر بود

پیشنهاد کاربران



کلمات دیگر: