کلمه جو
صفحه اصلی

solomon


معنی : سلیمان
معانی دیگر : اسم خاص مذکر (مخفف: sol)، (انجیل) حضرت سلیمان، صلح دوست

انگلیسی به فارسی

(اسم خاص مذکر) سلیمان، (انجیل) حضرت سلیمان


آدم عاقل، قاضی دادگر


سلیمان


انگلیسی به انگلیسی

• (10th century bc) king of israel who was renowned for his wisdom, son of king david (biblical); male first name; family name

اسم ( noun )
• : تعریف: according to the Old Testament, the third king of Israel, who reigned in the tenth century B.C., was renowned for his wisdom, and built the first temple in Jerusalem.

مترادف و متضاد

سلیمان (اسم)
solomon

جملات نمونه

1. She spun the globe, and pointed to the Solomon Islands.
[ترجمه ترگمان]کره زمین را چرخاند و به جزایر سلیمان اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او جهان را به زمین زد و به جزایر سلیمان اشاره کرد

2. They searched everywhere for Solomon, ransacking the house in the process.
[ترجمه ترگمان]آن ها همه جا برای سولومون و غارت خانه در این روند جستجو کردند
[ترجمه گوگل]آنها در همه جا برای سلیمان جستجو کردند، خانه را در این فرآیند خراب کرد

3. Following the incident the government of the Solomon Islands deployed additional troops in the Shortland Islands.
[ترجمه ترگمان]پس از حادثه، دولت جزایر سلیمان نیروهای اضافی را در جزایر Shortland مستقر کرد
[ترجمه گوگل]پس از حادثه، دولت جزایر سلیمان نیروهای اضافی را در جزایر کمبریج مستقر کرد

4. Counterbalancing this ascetic wunderkind is his brother, Charles Solomon.
[ترجمه ترگمان]این ریاضت ascetic، برادر او، چارلز سولومون است
[ترجمه گوگل]چارلز سلیمان، برادرش، این استدلال را مطابقت می دهد

5. Solomon agreed to help but offered the opinion that a breakthrough was unlikely during 1990.
[ترجمه ترگمان]سلیمان قبول کرد که به او کمک کند اما پیشنهاد کرد که در طول سال ۱۹۹۰ پیشرفتی غیر محتمل بود
[ترجمه گوگل]سلیمان موافقت کرد که کمک کند، اما به نظر می رسد که دستیابی به موفقیت در سال 1990 بعید بود

6. Assistant township manager Michael Solomon said the township had not yet been officially notified of the sale Wednesday afternoon.
[ترجمه ترگمان]مایکل سلیمان دستیار مدیر این شهرستان گفت که این شهرستان هنوز بعد از ظهر چهارشنبه رسما به این فروش اطلاع نداده است
[ترجمه گوگل]مایکل سلیمان، مدیر بخش شهرداری، گفت که این شهر هنوز به طور رسمی از فروش روز چهارشنبه بعد از ظهر اطلاع ندارد

7. Solomon said the weaker yen is likely to start weighing on earnings.
[ترجمه ترگمان]سولومون گفت که ین به احتمال زیاد شروع به وزن کردن بر روی درآمدها می کند
[ترجمه گوگل]سلیمان گفت که احتمال کاهش ارزش ین در برابر درآمد وجود دارد

8. Solomon, in Proverbs, highlighted patience, where he said that a prince is made mellow by patience.
[ترجمه ترگمان]سلیمان در امثال، صبر و شکیبایی خود را نشان داد و در آنجا گفت که یک شاهزاده با صبر و شکیبایی است
[ترجمه گوگل]سلیمان، در ضرب المثل ها، صبر را برجسته کرد، جایی که او گفت که یک شاهزاده با صبر و شکیبایی انجام می شود

9. But Solomon sat tight in his rain barrel, and after the cossacks had left empty-handed, he made his escape.
[ترجمه ترگمان]اما سولومون در بشکه rain جا گرفته بود، و پس از آن که قزاقان خالی را ترک کردند، فرار کرد
[ترجمه گوگل]اما سلیمان سفت و محکم در قفسه بارانش ایستاده بود و پس از اینکه زائران دست خالی را ترک کردند، او فرار کرد

10. But by September 199 Solomon had a change of heart.
[ترجمه ترگمان]اما در ماه سپتامبر، سلیمان تغییر قلب داد
[ترجمه گوگل]اما تا سپتامبر 199، سلیمان تغییر قلب داشت

11. For all he knew, Mrs Solomon might have been waiting in ambush.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که او می دانست، ممکن بود خانم سولومون در کمین نشسته باشد
[ترجمه گوگل]برای همه که او می دانست، خانم سولومن ممکن است منتظر در کمین باشد

12. Political problems which might have stymied Solomon were resolved in a pun or an epigram. .
[ترجمه ترگمان]مشکلات سیاسی که ممکن بود سلیمان را از راه مانع کند، در یک جناس لفظی یا لطیفه گویی حل می شدند
[ترجمه گوگل]مشکلات سیاسی که ممکن است سلیمان را درهم بشکند، در یک پان یا یک اپیمرم حل شد

13. Doug Solomon retains his job as head of strategic planning.
[ترجمه ترگمان]داگ سولومون شغل خود را به عنوان رئیس برنامه ریزی استراتژیک حفظ کرد
[ترجمه گوگل]داگ سولومون کار خود را به عنوان مدیر برنامه ریزی استراتژیک حفظ می کند

14. Both Nunn and Solomon stressed the mutual benefits of a friendlier relationship.
[ترجمه ترگمان]هم Nunn و هم سولومون بر منافع مشترک یک رابطه دوستانه تاکید کردند
[ترجمه گوگل]هر دو نان و سلیمان بر مزایای متقابل یک رابطه دوستانه تأکید کردند

پیشنهاد کاربران

صلح دوست


کلمات دیگر: