1. insipid boiled cabbage
کلم جوشانده ی بی مزه
2. manoochehr's insipid jokes
شوخی های بی مزه ی منوچهر
3. his excursions into philosophy render the story insipid
گریز زدن های او به فلسفه داستان را بی مزه می کند.
4. The friendship of a gentleman is insipid as water.
[ترجمه ترگمان]دوستی یک آقازاده هم مثل آب بی مزه است
[ترجمه گوگل]دوستی یک نجیب زاده به عنوان آب نوشیدنی است
5. It tasted indescribably bland and insipid, like warmed cardboard.
[ترجمه ترگمان]مزه ترش و بی مزه می داد، مثل یک تکه مقوا گرم
[ترجمه گوگل]آن را طعم نامطبوع و بی نظیر، مانند کارتن گرم شده
6. It tasted bland and insipid, like warmed cardboard.
[ترجمه ترگمان]مزه بی مزه و بی مزه می داد، مثل یک تکه مقوا گرم
[ترجمه گوگل]این طعم ملایم و ناخوشایند، مانند کارتن گرم شده است
7. He's an insipid old bore.
[ترجمه ترگمان]خسته کننده است
[ترجمه گوگل]او یک بیضه قدیمی است
8. Why anyone buys music with such insipid lyrics is a mystery.
[ترجمه ترگمان]چرا هر کسی که موسیقی را با این اشعار insipid خریداری می کند یک راز است
[ترجمه گوگل]چرا هر کسی موسیقی را با چنین اشعار ضعیف خرید می کند رمز و راز است
9. Canned coffees taste either harsh or insipid.
[ترجمه ترگمان]قهوه، مزه قهوه یا بی مزه را می دهد
[ترجمه گوگل]کنسرو قهوه طعم یا خشن و یا ناخوشایند است
10. Bite into a shiny, red apple and taste insipid sponge.
[ترجمه ترگمان]یک سیب قرمز و درخشان را گاز بگیرید و یک اسفنج بی مزه را مزه کنید
[ترجمه گوگل]نوشیدن یک اسفنج براق، سیب سرخ و طعم ناخوشایند
11. The locks were closed again, the process ended, insipid Vadinamian refreshments were served in the visitors gallery.
[ترجمه ترگمان]دوباره قفل بسته شد، و این فرآیند به پایان رسید، refreshments بی مزه و بی مزه در گالری مهمانان سرو شد
[ترجمه گوگل]قفل ها دوباره بسته شدند، فرایند به پایان رسید، نوشیدنی های وایامینامای نیشکر در گالری بازدید کننده خدمت می کردند
12. Insipid daft doesn't make good copy.
[ترجمه ترگمان]insipid احمق نسخه خوبی برای این کار ندارد
[ترجمه گوگل]Insipid daft کپی خوبی نمی کند
13. For decades viewers were force-fed insipid official propaganda and newspeak.
[ترجمه ترگمان]ده ها سال بود که بینندگان به تبلیغات رسمی بی مزه و بی مزه اشتغال داشتند
[ترجمه گوگل]برای چندین دهه تماشاگرها تبلیغات رسمی و خبرهای ناجوانمردانه را خنثی کردند
14. The dialogue tends toward the insipid.
[ترجمه ترگمان]این گفتگو به سوی بی مزه می رود
[ترجمه گوگل]گفتگوی تمایل به سمت ناخوشایند است