کلمه جو
صفحه اصلی

fouling


معنی : رسوب، درده
معانی دیگر : رسوب، درده

انگلیسی به فارسی

رسوب، درده


ریزش، رسوب، درده


انگلیسی به انگلیسی

• encrusted deposit particularly on an immersed object (as the ship's hull)

دیکشنری تخصصی

[نفت] جرم گرفتگی
[آب و خاک] لجن بندی

مترادف و متضاد

رسوب (اسم)
alluvium, sediment, fouling, sinter, tartar, condensate, residuum, dreg

درده (اسم)
sediment, fouling, tartar, lees, slag, silt, dreg, magma

جملات نمونه

1. The factories are responsible for fouling up the air for miles around.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه ها مسئول رسوب هوا برای مایل ها دور هستند
[ترجمه گوگل]کارخانه ها مسئول فریب دادن هوا به مدت چند کیلومتر هستند

2. He was sent off for fouling the other team's goalkeeper.
[ترجمه ترگمان]او برای رسوب دادن به دروازه بان تیم دیگر اعزام شد
[ترجمه گوگل]او برای دروغ گویی دروازه بان تیم دیگر فرستاده شد

3. Middlesbrough's Jimmy Phillips was sent off for fouling Steve Tilson.
[ترجمه ترگمان]جیمی فیلیپس از میدلزبورو برای رسوب دادن استیو Tilson فرستاده شد
[ترجمه گوگل]جیمی فیلیپس، میدلسبو، برای استیو تیلسون سوءاستفاده شد

4. Penalty for dogs fouling the pavement - £50.
[ترجمه ترگمان]مجازات سگ ها برای رسوب دادن در پیاده رو - ۵۰ پوند
[ترجمه گوگل]جریمه برای سگ ها ریزه کاری - 50 پوند

5. Emotions ran high throughout the game, with players fouling hard and talking trash.
[ترجمه ترگمان]احساسات در سراسر این بازی اوج گرفتند، و بازیکنان سخت آلوده به رسوب گرفتگی و صحبت کردن با زباله شدند
[ترجمه گوگل]احساسات در طول بازی زیاد بود، بازیکنان سخت و زباله صحبت می کردند

6. Executives claim that the government is fouling up development by preventing the influx of badly needed computers.
[ترجمه ترگمان]مدیران مدعی هستند که دولت با جلوگیری از هجوم به کامپیوترها به شدت پیشرفت کرده است
[ترجمه گوگل]مدیران ادعا می کنند که دولت با جلوگیری از نفوذ کامپیوترهای مورد نیاز، دولت را تهدید می کند

7. The fouling mechanism is crystallization fouling combined with particulate fouling.
[ترجمه ترگمان]رسوب رسوب در ترکیب با رسوب ذرات رسوب می کند
[ترجمه گوگل]مکانیزم تخریب، تخریب کریستالیزاسیون همراه با ذوب شدن ذرات است

8. Electrolysis anti - fouling, an important anti - fouling and anticorrosion method, has its unique features.
[ترجمه ترگمان]رسوب anti، یک روش آنتی - و رسوب مهم، ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد
[ترجمه گوگل]ضد انفجار الکترولیز، یکی از روش های مهم ضد انفجار و ضد خوردگی، دارای ویژگی های منحصر به فرد آن است

9. The results shows that fouling grow curve is representative asymptote. Besides, the fouling growth rate increases while surface temperature increases.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که رسوب fouling رسوب بیانگر asymptote است علاوه بر این میزان رشد رسوب افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که منحنی رشد منافذ، نامتقارن نمایانگر است علاوه بر این، سرعت رشد سوختگی افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد

10. The physical parameters that characterize the fouling dynamics of the water wall surfaces of the chamber furnace when its heat load varies are determined.
[ترجمه ترگمان]پارامترهای فیزیکی که دینامیک رسوب سطوح بالای دیواره آب را هنگامی که بار گرمایی آن تغییر می کند مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]پارامترهای فیزیکی که مشخص کننده پویایی سایش سطوح دیواره آب کوره محفظه است، زمانی که بار حرارت آن تغییر می کند تعیین می شود

11. Fouling and slagging not only prevent the heat transmission of heating surface but also influence the normal operation of boiler.
[ترجمه ترگمان]Fouling و slagging نه تنها از انتقال حرارت سطح گرمایش جلوگیری می کنند بلکه بر عملکرد نرمال دیگ بخار نیز تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]گرده افشانی و سرخ شدن نه تنها مانع انتقال گرما از سطح گرما می شود بلکه بر عملکرد عادی دیگ بخار تاثیر می گذارد

12. Manchester City football club's old warhorse, still fighting fit at 3 was sent off for fouling after half an hour.
[ترجمه ترگمان]اسب جنگی قدیمی منچستر سیتی، که هنوز در حال مبارزه با ۳ بود، پس از نیم ساعت به جرم رسوب ارسال شد
[ترجمه گوگل]هورکر قدیمی باشگاه فوتبال منچستر سیتی، که هنوز هم در 3 بازی برای نیمه اول بازی می کرد، به دلیل سقوط به سر می برد

13. Tom was ordered off in the second half after another yellow card for fouling on the opposing player.
[ترجمه ترگمان]تام در نیمه دوم، پس از یک کارت زرد دیگر برای fouling بازیکن تیم حریف، سفارش داده شد
[ترجمه گوگل]تام در نیمه دوم پس از دیگری کارت زرد برای مهار در بازیکن مخالف دستور داد

14. These vacuum cleaners of the sea are vital in preventing fouling of the marine environment.
[ترجمه ترگمان]این تمیز کننده های خلا دریا در جلوگیری از رسوب و رسوب محیط دریایی حیاتی هستند
[ترجمه گوگل]این جارو برقی ها در جلوگیری از فرسایش محیط دریایی حیاتی است

پیشنهاد کاربران

رسوب گذاری

( Fouling ) [اصطلاح دریانوردی]خزه بستن کف کشتی .

بو یا مزه خیلی بد. . .
کثیف کردن بوسیله پساب/آلوده ساختن
آلوده



کلمات دیگر: