کلمه جو
صفحه اصلی

hugely


زیاد، خیلی زیاد

انگلیسی به فارسی

بسیار زیاد، خیلی خیلی، به ‌طور عظیم


خیلی ممنون


انگلیسی به انگلیسی

• largely, greatly, massively

جملات نمونه

1. we enjoyed ourselves hugely
به ما بسیار بسیار خوش گذشت.

2. The daring of his exploits had been hugely magnified by constant telling.
[ترجمه ترگمان]با گفتن این وصف، شجاعت of به اوج رسیده بود و مدام تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه گوگل]جادوگر از سوء استفاده هایش با بیان مداوم زیاد شده است

3. Many, perhaps all, Internet stocks are hugely overvalued.
[ترجمه ترگمان]بسیاری، شاید همه، سهام اینترنتی بسیار پیچیده هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سهامداران اینترنت، شاید همه، بیش از حد ارزش زیادی دارند

4. After the feast the prince belched hugely.
[ترجمه ترگمان]بعد از ضیافت، شاهزاده آروغ بلندی زد
[ترجمه گوگل]پس از این جشن، شاهزاده به شدت به دام افتاده بود

5. The others seemed to find my discomfort hugely entertaining.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید بقیه ناراحتی مرا خیلی دوست دارند
[ترجمه گوگل]دیگران به نظر می رسید ناراحتی من را به شدت سرگرم کننده پیدا کنند

6. He sat up and yawned hugely.
[ترجمه ترگمان]بلند شد و خمیازه بلندی کشید
[ترجمه گوگل]او نشست و خیلی زخمی شد

7. He gave her a hugely expensive diamond ring.
[ترجمه ترگمان]او یک انگشتر الماس بسیار گران قیمت به او داد
[ترجمه گوگل]او به او یک حلقه بسیار الماس گرانقیمت داد

8. Guerrero's music is hugely popular in Latin America.
[ترجمه ترگمان]موسیقی گویررو در آمریکای لاتین بسیار محبوب است
[ترجمه گوگل]موسیقی گورورو در آمریکای لاتین بسیار محبوب است

9. As a writer she was hugely influential.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نویسنده بسیار تاثیرگذار بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نویسنده بسیار تاثیرگذار بود

10. In summer this hotel is a hugely popular venue for wedding receptions.
[ترجمه ترگمان]در تابستان این هتل محل بسیار محبوب برای پذیرایی از مراسم عروسی است
[ترجمه گوگل]در تابستان این هتل محل مهمی برای پذیرایی عروسی است

11. In my opinion, she's a hugely overrated singer.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، اون یک خواننده فوق العاده مهم است
[ترجمه گوگل]به نظر من، او یک خواننده فوق العاده است

12. Some of these young musicians are hugely talented.
[ترجمه ترگمان]برخی از این نوازندگان جوان بسیار با استعداد هستند
[ترجمه گوگل]برخی از این نوازندگان جوان بسیار با استعداد هستند

13. His debut album was hugely successful Stateside.
[ترجمه ترگمان]اولین آلبوم او بسیار موفق بود
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم او به شدت موفق Stateside شد

14. Their business has been hugely successful.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار آن ها بسیار موفق بوده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار آنها بسیار موفقیت آمیز بوده است

15. I trusted his judgement and was hugely relieved when he agreed.
[ترجمه ترگمان]من به قضاوت اون اعتماد کردم و وقتی موافقت کرد خیلی راحت شد
[ترجمه گوگل]من قضاوت خود را محکم کردم و زمانی که او موافقت کرد، بسیار راحت شد

پیشنهاد کاربران

بسیار، به وفور

شدیدا


کلمات دیگر: