کلمه جو
صفحه اصلی

subservience


معنی : کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری
معانی دیگر : کاسه لیسی، چکمه لیسی، پابوسی، خود پست سازی، نوکر صفتی، خادم مسلکی، subserviency سودمندی

انگلیسی به فارسی

( subserviency ) سودمندی، کمک، چاپلوسی، تملق، زیرزاوری


زیرمجموعه، چاپلوسی، تملق، کمک، زیر زاوری


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being subservient, servility, obsequiousness, extreme submissiveness
subservience is a state in which you do whatever someone else wants you to.

مترادف و متضاد

کمک (اسم)
support, accommodation, hand, adjoint, aid, service, help, assistance, helping, helper, assistant, succor, adjutant, subservience, avail, mate, relief, seconder, subserviency, furtherance, helpmeet, succorer

چاپلوسی (اسم)
praise, adulation, flattery, lip service, subservience, sycophancy, blarney, grease, cajolement, cajolery, toadyism, subserviency, soft soap, fraise, wagtail

تملق (اسم)
flattery, lip service, subservience, sycophancy, toadyism, subserviency, soft soap

زیر زاوری (اسم)
subservience, subserviency

جملات نمونه

1. Subservience is also shown because other prisoners see it as a mask, necessary for survival for weaker or less competent prisoners.
[ترجمه ترگمان]همچنین نشان داده می شود که زندانیان دیگر آن را یک ماسک می دانند که برای زنده ماندن برای زندانیان ضعیف تر و یا کم تر مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]آزادی بیان نیز نشان داده شده است، زیرا زندانیان دیگر آن را بعنوان یک ماسک برای زنده ماندن برای زندانیان ضعیف یا کمتر مورد احترام قرار می دهند

2. Subservience was expected from children, and sometimes the autocratic power of the father was enforced by law.
[ترجمه ترگمان]Subservience از کودکان انتظار می رفت، و گاهی قدرت استبدادی پدرش به وسیله قانون اجرا می شد
[ترجمه گوگل]از کودکان انتظار می رفت که ازدواج کند، و گاهی اوقات قدرت استبدادی پدر با قانون اجرا شد

3. Politeness is a sign of dignity, not subservience. Theodore Roosevelt
[ترجمه ترگمان]مودب، نشانه شان و تشخص است، نه تملق تیودور روزولت
[ترجمه گوگل]مهربانی، نشانه ای از شأن و مقام است تئودور روزولت

4. That first post-natal subservience, bred of physical dependence, was too ingrained ever to be totally eradicated.
[ترجمه ترگمان]این اولین post پس از زایمان، که از وابستگی جسمی به عمل آمد، بیش از حد بزرگ شده بود تا به طور کامل ریشه کن شود
[ترجمه گوگل]این نخستین وابستگی پس از زایمان، که متشکل از وابستگی فیزیکی بود، تا کنون کاملا ریشه کن شده بود

5. Yet the standing ovations and hand-wringing subservience she generates would make you think she'd cured cancer.
[ترجمه ترگمان]با این حال تحسین و چاپلوسی کردن دست و دست زدن دست به هم زدن، باعث می شود شما فکر کنید که او سرطان را درمان کرده است
[ترجمه گوگل]با این حال، اووات ایستاده و سوءاستفاده از دست دادن دست، باعث می شود شما فکر کنید که او سرطان را درمان کرده است

6. They must exchange subservience to the pressures of the id for acting in accordance with the ego.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید subservience را به فشارهای of برای عمل مطابق با ضمیر مبادله کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید تحت فشار دادن شناسه برای انجام اقدامات با انحصار خود مقابله کنند

7. Now the suspected subservience of the judiciary to the politicians seemed to be made manifest.
[ترجمه ترگمان]در این هنگام، به نظر می رسید که چاپلوسی suspected از قوه قضائیه برای سیاستمداران آشکار است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که مشروعیت بخشیدن به قوه قضاییه به سیاستمداران آشکار شده است

8. Calvinism isn't a religion of subservience to any government.
[ترجمه ترگمان]آیین کالون دین of به هر حکومتی نیست
[ترجمه گوگل]کالوینیسم مذهبی است که به هیچ دولتی وابسته نیست

9. His costume suggests work and subservience : work - goggles around his neck, a grimy face, knee - pads.
[ترجمه ترگمان]لباس او کار و تملق را نشان می دهد: عینک محافظ کار در اطراف گردنش، یک صورت کثیف و پدهای knee
[ترجمه گوگل]صحنه و لباس او نشان می دهد که کار و کار کم سواد - عینک دور گردن خود، صورت چهره، زانو - پد

10. All his actions were in subservience to the general plan.
[ترجمه ترگمان]همه اعمال او به تبعیت از طرح کلی انجام شده بود
[ترجمه گوگل]تمام اقداماتش در برنامه عمومی بود

11. I could not make subservience an automatic part of my behavior.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به طور خودکار قسمتی از رفتارم را ارضا کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم بخشی از رفتارم را به طور خودکار اداره کنم

12. If Krupp commanded his armies of workers, Richard Wagner expected total subservience from his audience.
[ترجمه ترگمان]اگر کروپ ارتش کارگران خود را فرماندهی می کرد، انتظار داشت که کل subservience از audience
[ترجمه گوگل]ریچارد واگنر، اگر کروپ فرماندهی ارتش او را به کارگران بدهد، انتظاراتش را از مخاطبانش انتظار داشت

13. The falsificationist, by contrast, recognizes the limitation of induction and the subservience of observation to theory.
[ترجمه ترگمان]برعکس، falsificationist، محدودیت القا و the بودن مشاهدات را به نظریه تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]برعکس، فریبکارگر محدودیت القایی و وابستگی مشاهده به نظریه را به رسمیت می شناسد

14. He spoke with a slight lisp and greeted Louis with respect but without subservience.
[ترجمه ترگمان]با اندکی لکنت زبان صحبت کرد و با احترام، اما بدون تملق، به لویی سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با یک لزن کوچک صحبت کرد و با احترام لوئیس با خوشحالی ازدواج کرد

پیشنهاد کاربران

اطاعت بی قید و شرط


کلمات دیگر: