1. to abort a disease
مرض را در آغاز کار درمان کردن
2. many colds abort without treatment
بسیاری از سرماخوردگی ها بدون مداوا در اوایل کار برطرف می شوند.
3. cows with brucellosis often abort
گاوهایی که مبتلا به بیماری بروسلوز هستند اغلب دچار سقط جنین می شوند.
4. The doctor had to abort the baby.
[ترجمه ناهید] دکتر محبور شد بچه را سقط کند.
[ترجمه ترگمان]دکتر باید بچه رو سقط کنه
[ترجمه گوگل]دکتر مجبور شد بچه را قطع کند
5. The disease causes pregnant animals to abort.
[ترجمه ترگمان]این بیماری موجب توقف حیوانات باردار می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری حیوانات باردار را قطع می کند
6. The decision was made to abort the mission.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته شد تا ماموریت قطع شود
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم که مأموریت را قطع کنیم
7. The virus can cause pregnant animals to abort.
[ترجمه ترگمان]ویروس می تواند باعث توقف حیوانات باردار شود
[ترجمه گوگل]این ویروس می تواند حیوانات حامله را از بین ببرد
8. The doctor had to abort the pregnancy.
[ترجمه ترگمان]دکتر مجبور بود که حاملگی رو لغو کنه
[ترجمه گوگل]دکتر باید بارداری را قطع کند
9. We should also address issues such as our abort fees or minimum costs or indeed a retainer.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید به مسائلی مانند هزینه های abort یا حداقل هزینه های یا در واقع a توجه کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید مسائلی مانند هزینه های سقوط ما یا حداقل هزینه ها یا در حقیقت یک نگهدارنده را در نظر بگیریم
10. This has been reported to abort cluster headache in small groups of patients with spontaneous or nitroglycerin-induced attacks.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که این امر باعث توقف سردرد خوشه ای در گروه های کوچک از بیماران با حملات به خودی یا تحریک شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که سردرد خوشه ای در گروه های کوچکی از بیماران مبتلا به حملات ناشی از خودبخودی یا نیتروگلیسیرین قطع شده است
11. Some colds abort without treatment.
[ترجمه ترگمان]برخی سرماخوردگی بدون درمان متوقف می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از سرماخوردگی بدون درمان قطع می شود
12. The disease kills piglets and causes sows to abort.
[ترجمه ترگمان]این بیماری شش بچه خوک را می کشد و باعث متلاشی شدن ماده خوک می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری خوک ها را می کشد و سبب می شود تا گاوهای سقط کنند
13. Would I abort if my child was likely to have some kind of deformity?
[ترجمه ترگمان]اگر بچه من به احتمال زیاد نقص بدنی داشته باشد، لغو خواهم شد؟
[ترجمه گوگل]آیا اگر فرزند من به نوعی تغییر شکل تبدیل شود، آیا قطع می شود؟
14. The law allows women to abort an early-stage pregnancy.
[ترجمه ترگمان]این قانون به زنان اجازه می دهد تا دوران بارداری زودهنگام را متوقف کنند
[ترجمه گوگل]این قانون به زنان اجازه می دهد که بارداری در مرحله اول را قطع کنند
15. When the prepared transaction aborts, only transactions in its abort dependency set are aborted.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تراکنش های آماده انجام شد، تنها معاملات در مجموعه وابستگی به آن قطع شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که معامله آماده باطل می شود، فقط معاملات در وابستگی متوقف شده خود را قطع می کنند