کلمه جو
صفحه اصلی

watt


معنی : وات، واحد اندازه گیری الکتریسیته
معانی دیگر : (واحد سنجش الکتریسته) وات (یک ژول در ثانیه)، جیمز وات (مهندس اسکاتلندی)

انگلیسی به فارسی

وات، واحد اندازه‌گیری الکتریسیته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of electrical power equal to the current of one ampere produced by the electromotive force of one volt, or to one joule per second. (abbr.: w, W)

• family name; james watt (1736-1819), scottish inventor who improved the steam engine and coined the term horsepower
unit of electrical measurement equal to the current of one ampere produced by the electromotive force of one volt
a watt is a unit of measurement of electrical power.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] وات واحد سنجش نرخی که در آن توان الکتریکی مصرف می شود . یک وات معادل یک ژول در ثانیه است . وات = ولت × آمپر مقدار توان ac که وارد منبع تغذیه می شود . به طور قابل ملاحظه ی بیشتراست و به عدم کارایی منبع تغذیه بستگی دارد.
[برق و الکترونیک] وات، واحد توان - وات واحد SI توان الکتریکی که در یک ثانیه، انرژی را یک ژول افزایش می دهد درمدار DC توان بر حسب وات برابر است با حاصلضرب ولتاژ در جریان . در مدار AC، توان حقیقی برابر است با حاصلضرب ولتاژ مؤثر در جریان مؤثر که در ضریب توان مدار ضرب می وشود . هر اسب بخار 746 وات است. نام آن از مخترع اسکاتلندی، جیمز وات ( 1819- 1736) گرفته شده است.
[مهندسی گاز] وات

مترادف و متضاد

وات (اسم)
watt

واحد اندازه گیری الکتریسیته (اسم)
watt

جملات نمونه

1. Responding to the news, Mr Watt appealed for calm.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به این خبر، آقای وات برای آرامش درخواست استیناف داد
[ترجمه گوگل]آقای وات در پاسخ به این خبر درخواست آرامش کرد

2. A 40 watt bulb would be quite sufficient and would not obtrude.
[ترجمه ترگمان]یک لامپ ۴۰ وات به طور کامل کافی است و باعث روشن شدن شما نخواهد شد
[ترجمه گوگل]یک لامپ 40 وات کاملا کافی است و نمی تواند مانع شود

3. The watt is a unit of electrical power.
[ترجمه ترگمان]وات یک واحد انرژی الکتریکی است
[ترجمه گوگل]وات یک واحد برق است

4. Watt invented the steam engine.
[ترجمه ترگمان]وات موتور بخار را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]وات موتور بخار را اختراع کرد

5. Danby was dismayed that Watt had opposed him in the vote.
[ترجمه ترگمان]دنبی از اینکه وات وات در رای گیری با او مخالفت کرده بود وحشت داشت
[ترجمه گوگل]دنبی با ناراحتی مواجه شد که وات با رای او مخالفت کرد

6. It was John Wilkinson who first enabled Watt to build engines with large accurately-bored cylinders.
[ترجمه ترگمان]این جان Wilkinson بود که برای نخستین بار وات را قادر ساخت که با سیلندرهای دارای دقت و دقت زیادی موتور بسازد
[ترجمه گوگل]این جان ویلکینسون بود که اولین بار وات را برای ساخت موتورهای با سیلندرهای با دقت بسیار خسته به کار برد

7. Or swap for Valvestate chorus 80 watt combo.
[ترجمه ترگمان]یا با گروه chorus Valvestate ۸۰ watt جایگزین کنید
[ترجمه گوگل]یا برای دسته کوچک موسیقی جاز 80 وات تغییر نام دهید

8. It was a sixty watt bulb but after the darkness it made everyone blink.
[ترجمه ترگمان]این یک لامپ شصت وات بود، اما بعد از تاریکی همه پلک زدند
[ترجمه گوگل]این یک لامپ شصت وات بود اما پس از تاریکی آن همه چشمک زد

9. Watt used a cylinder closed at both ends to keep it as warm as possible.
[ترجمه ترگمان]وات از یک سیلندر بسته در هر دو طرف استفاده کرد تا آن را تا جای ممکن گرم نگه دارد
[ترجمه گوگل]وات از یک سیلندر در هر دو انتها استفاده کرد تا آن را تا حد امکان گرم نگه دارد

10. Is it a 50 watt bulb that a child's been scribbling on with a black felt tip pen?
[ترجمه ترگمان]آیا این یک لامپ ۵۰ وات است که یک کودک روی یک قلم نوک نمدی مشکی می نویسد؟
[ترجمه گوگل]آیا یک لامپ 50 وات است که یک کودک با یک انگشت سیاه قلمکار چسبیده است؟

11. Simply get two 100 watt light bulbs and put them in a gooseneck lamp.
[ترجمه ترگمان]به سادگی دو لامپ ۱۰۰ وات لامپ بردارید و آن ها را در یک لامپ gooseneck قرار دهید
[ترجمه گوگل]به سادگی دو لامپ الکتریکی 100 وات را بگذارید و آنها را در یک لامپ غلیظ قرار دهید

12. It now seemed that Watt was well on the way to developing the engine for the commercial market.
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسید که وات در راه توسعه موتور برای بازار بازرگانی به خوبی عمل کرده است
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسید که وات در مسیر توسعه ی موتور برای بازار تجاری قرار داشت

13. Capital cost is nearly £7 for every watt of electrical energy to be produced by solar radiation.
[ترجمه ترگمان]هزینه سرمایه تقریبا ۷ پوند برای هر وات انرژی الکتریکی است که با اشعه خورشید تولید می شود
[ترجمه گوگل]هزینه سرمایه تقریبا 7 پوند برای هر وات انرژی الکتریکی است که از طریق تابش خورشید تولید می شود

14. Watt gave machines the secret to controlling their own revolutions, which was his revolution.
[ترجمه ترگمان]وات برای کنترل انقلاب های خود، که انقلاب او بود، سری به ماشین ها داد
[ترجمه گوگل]وات ماشین آلات راز را برای کنترل انقلاب های خود، که انقلاب او بود، به ارمغان آورد


کلمات دیگر: