1. false accusations
اتهامات دروغین،اتهامات ناروا
2. false advertising
آگهی تقلب آمیز
3. false jasmine
شبه یاسمن،یاسمن سان
4. false pretenses
بهانه های دروغین
5. false pride
غرور بیجا
6. false reasoning
استدلال غلط
7. false teeth
دندان مصنوعی
8. a false alert
اعلام خطر اشتباهی
9. a false drawer
کشو کاذب
10. a false friend
دوست بی وفا
11. a false passport
پاسپورت تقلبی
12. a false scent
(در ردپا گیری شکار یا فراریان) بوی فریب انگیز
13. a false sense of security
احساس امنیت بیخودی
14. a false witness
شاهد دروغگو
15. her false tears
اشک های دروغین او
16. his false testimony
شهادت دروغ او
17. a false alarm
هشدار دروغین،آژیر دروغ
18. make no false representations to me!
حرف های دروغ به من تحویل نده !
19. to impose false cures on patients
مداواهای قلابی به بیماران قبولاندن
20. (make) a false move
(اقدام به) کار غیرعاقلانه یا خطرناک،(دست زدن به) کار غلط
21. (make) a false start
1- (در مسابقه) قبل از موقع آغاز کردن،از جا پریدن،(قبل از در رفتن تیر) دویدن 2- آغاز توام با ناکامی،لغزش در ابتدای کار
22. play someone false
(کسی را) گول زدن،دغل کاری کردن،دو رویی کردن،خیانت کردن
23. sail under false colors
1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آنرا ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن،دغلکاری کردن،وانمود کردن،هویت جعلی به کار بردن
24. take a false step
حرکت اشتباهی کردن،گام خطا برداشتن
25. a set of false teeth
یک دست دندان عاریه
26. her words rang false
حرف های او به نظر دروغ می آمد.
27. the mannerism and false melancholy of his poem
تصنع و حزن دروغین شعر او
28. put in a false position
موجب سو تفاهم شدن،در موقعیتی قرار دادن که با نیت یا میل شخص فرق دارد
29. under (or on) false pretenses
تحت هویت (یا ادعاهای) دروغین
30. he was wronged by false charges
با تهمت های دروغین در حق او بی انصافی کردند.
31. let him make one false move and i'll have him imprisoned!
اگر یک کار خطا بکند،می دهم زندانش بکنند!
32. strike (or sound) a false note
اشتباهی عمل کردن،بیجا حرف زدن،غلطی گفتن (یا کردن)
33. he gave the gardener's daughter false hopes and then dishonored her
با وعده های دروغ دختر باغبان را بی سیرت کرد.
34. she seemed to drip with false kindness
ظاهرا محبت دروغین از سر و رویش می بارید.
35. they tortured prisoners and got false confessions
آنان زندانیان را شکنجه می کردند و از آنها اعترافات غیرواقعی می گرفتند.
36. the company was enjoined from using false advertising
شرکت از به کار بردن آگهی های دروغین منع شد.
37. all the accusations hurled against him were false
همه ی اتهاماتی که به او وارد آمده بود دروغ بود.
38. the government lulled the people into a false sense of security
دولت با شیره مالیدن سر مردم به آنها حس امنیت کاذب می داد.
39. the reports being bandied about are completely false
گزارش هایی که دهان به دهان می گردد کاملا دروغ است.
40. this letter shows hassan's claims to be false
این نامه دروغ بودن ادعاهای حسن را ثابت می کند.
41. the news of his death proved to be false
معلوم شد که خبر مرگ او دروغ بوده است.
42. now, in my opinion, this point of view is false
باید متذکر شوم که این دیدگاه از نظر من مردود است.
43. they erased the date on the document and inserted a false one
آنان تاریخ روی سند راپاک کردند و یک تاریخ جعلی به جای آن نوشتند.