1. tall as he was he couldn't reach the ceiling
با وجود آنکه قد بلند بود دستش به طاق نمی رسید.
2. tall chimneys vented the smoke
دودکش های بلند دودها را تخلیه می کردند.
3. tall corn rippled in the fields
ذرت های بلند در دشت ها موج می زدند.
4. tall grass slowed his pace
علف های بلند گام های او را آهسته کردند.
5. tall pines whose ranks extended to the mountaintops
کاج های بلندی که رشته ی آنها تا بالای کوه ها ادامه داشت
6. tall talk
حرف بلند پروازانه
7. tall trees relieved the flatness of the plain
درختان بلند صافی دشت را کم نما می کردند.
8. tall order
(امریکا - عامیانه) کار دشوار
9. a tall and fat lady whose silken skirt was rubbing on the floor, sailed into the hallway
خانم قد بلند و چاقی که دامن ابریشمی او بر زمین کشیده می شد،وارد سرسرا شد.
10. a tall blond englishman
مرد بلند قامت و موطلایی انگلیسی
11. a tall building
ساختمان بلند
12. a tall drink
نوشیدنی در لیوان بلند
13. a tall hedge separated our field from the vineyard
یک پرچین بلند کشتزار ما را از تاکستان جدا می کرد.
14. a tall lady with a black bob
خانم قد بلندی با گیسوی سیاه و کوتاه
15. a tall man was striding along the road
مرد بلند بالایی در راستای جاده با گام های کشیده راه می رفت.
16. a tall man with broad shoulders
مردی قدبلند با شانه های پهن
17. a tall officer
یک افسر بالابلند
18. a tall tale
داستان باورنکردنی
19. a tall tree
یک درخت بلند
20. a tall wave swamped the boat
یک موج بلند قایق را غرق کرد.
21. the tall man bestrode the fence
مرد قدبلند هریک از پاهای خود را در یک سوی نرده قرار داد.
22. he is tall but his brother is really long
او بلند قد است ولی برادرش واقعا دراز است.
23. he was tall and skinny, with a cadaverous face
او بلند و لاغر بود و سیمایی نعش مانند داشت.
24. she is tall and fair
او بلندقامت و سپیدرو است.
25. she is tall and rather thin
او بلند بالا و نسبتا لاغر است.
26. they were tall in relation to their breadth
نسبت به پهنای هیکلشان بلند بالا به نظر می رسیدند.
27. those ugly tall buildings do violence to the beauty of esfahan
آن ساختمان های زشت و بلند به زیبایی اصفهان لطمه می زنند.
28. to ride tall in the saddle
شق روی زین نشستن
29. to stand tall
راست ایستادن (سر بلند بودن)
30. a man of tall stature
مرد بالا بلند (قد بلند)
31. americans are often tall
امریکایی ها معمولا بلند قامت اند.
32. he is as tall as his father
او هم قد پدرش است.
33. he sure is tall
او خیلی قد بلند است.
34. she is a tall brunette
او سبزه و بلند بالاست.
35. pari is five feet tall
قد پری پنج پا است.
36. the watch officer was tall
افسر نگهبان بلند بالا بود.
37. kashan's basements were ventilated by tall wind-catchers
سرداب های کاشان از طریق بادگیری های بلند تهویه می شدند.
38. the new soldiers all seemed tall and masculine
سربازان جدید همه بلند بالا و پر نیرو به نظر می رسند.
39. the ministry is housed in a tall building
وزارتخانه در ساختمان بلندی قرار دارد.
40. the new company is housed in a tall building
شرکت جدید در یک ساختمان بلند قرار دارد.
41. at the entry to the bridge stand two tall columns
در مدخل پل دو ستون بلند قرار دارد.
42. he trained his roses to grow up a tall fence
او گل های سرخ خود را طوری قرار داد که از نرده ی بلند بالا بروند.
43. they take after their father, although they are not tall as he is
آنها به پدرشان رفته اند گو آنکه به قد بلندی او نیستند.