کلمه جو
صفحه اصلی

dashed

انگلیسی به فارسی

قطعه قطعه، بسرعت رفتن، بسرعت انجام دادن، بشدت زدن، خود نمایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• depressed, disappointed; frustrated; damned (slang)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] خط چین شده
[ریاضیات] خط چین شده، خط چین

جملات نمونه

1. he dashed off ten letters in less than an hour!
در کمتر از یک ساعت ده تا نامه نوشت !

2. he ate his lunch and dashed off to school
ناهارش را خورد و زد به مدرسه.

3. he drank the wine and dashed the wineglass against the cobblestones
شراب را سر کشید و گیلاس شراب را بر سنگفرش کوفت.

4. when he heard the news, he dashed out of the room
تاخبر را شنید از اتاق زد بیرون.

5. He dashed his head against the wall.
[ترجمه ترگمان]سرش را به دیوار تکیه داد
[ترجمه گوگل]او سر خود را در برابر دیوار گشود

6. The door flew open and in dashed a gentleman with a serviette round his neck.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و آقایی با a که دور گردنش بود با عجله به راه افتاد
[ترجمه گوگل]درب باز شد و یک نجیب زاده با یک گردنبند سرو گردید

7. She dashed the glass into smithereens against the wall.
[ترجمه ترگمان]شیشه را خرد کرد و به دیوار خورد
[ترجمه گوگل]او شیشه را به سمت دیوار دراز کشید

8. The child dashed through the park.
[ترجمه ترگمان]بچه از پارک گذشت
[ترجمه گوگل]کودک از طریق پارک گول زد

9. Love is a dashed line, we in different paragraph.
[ترجمه ترگمان]عشق یک خط تند است، ما در بند متفاوتی هستیم
[ترجمه گوگل]عشق خط خطی است، ما در پاراگراف های مختلف

10. He dashed off to lunch at the Hard Rock Cafe.
[ترجمه ترگمان]او با عجله برای صرف ناهار به کافه صخره ای سخت رفت
[ترجمه گوگل]او به کافه هارد راک ناهار داد

11. He dashed around like a bat out of hell.
[ترجمه ترگمان]مثل یک خفاش از جهنم دور شد
[ترجمه گوگل]او مانند یک خفاش از جهنم دور ریخت

12. The car dashed along the street.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به سرعت از خیابان گذشت
[ترجمه گوگل]ماشین در خیابان رانده شده است

13. The door opened and the prisoners dashed out.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و زندانی ها با شتاب بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]درب باز شد و زندانیان خارج شدند

14. Olive dashed into the room, grabbed her bag, and ran out again.
[ترجمه ترگمان]الی و به سرعت وارد اتاق شد و کیفش را برداشت و دوباره بیرون دوید
[ترجمه گوگل]زیتون به اتاق ختم می شود، کیسه ی او را می گیرد و دوباره می رود

پیشنهاد کاربران

خط چین


کلمات دیگر: