کلمه جو
صفحه اصلی

nanosecond


یک بیلیونیم ثانیه، یک میلیاردیم ثانیه

انگلیسی به فارسی

یک بیلیونیم ثانیه، یک میلیاردیم ثانیه


نانو ثانیه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of time equal to one billionth of a second.

• one-billionth of one second
one billionth of a second, 10 ^-9 seconds

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] میلیار دم ثانیه واحدی از زمان و معادل 10 به توان منفی 9 طی یک میلیاردم ثانیه، یک موج نوری، میدان الکتریکی، یا موج رادیویی حدود یک فوت حرکت می کند . زمان دسترسی به حافظه در اکثر کامپیوتر ها حدود 60 تا 70 میلیاردم ثانیه ( نانو ثانیه ) است .
[برق و الکترونیک] نانو ثانیه یک هزارم یک میکرو ثانیه یا 10 به توان منفی 9 نور با سرعت حدود 0/3 متر ( 1 ft) در 1 ns حرکت می ند .

جملات نمونه

1. A processor operating in the nanosecond cycle range.
[ترجمه ترگمان]یک پردازنده که در محدوده چرخه nanosecond عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک پردازنده که در محدوده چرخه نانوسکی قرار دارد

2. A high voltage nanosecond pulse generator for calibrating voltage dividers with fast time response was constructed.
[ترجمه ترگمان]یک ژنراتور با ولتاژ بالا برای تنظیم dividers ولتاژ با پاسخ زمانی سریع ساخته شد
[ترجمه گوگل]ژنراتور پالس ولتاژ با ولتاژ بالا برای کالیبراسیون تقسیم ولتاژ با پاسخ سریع زمان ساخته شد

3. In a nanosecond, they completely reordered the priorities and perspectives of life.
[ترجمه ترگمان]در یک نانوثانیه، آن ها به طور کامل اولویت ها و دیدگاه های زندگی را زیر پا می گذارند
[ترجمه گوگل]در یک نانو ثانیه، آنها اولویت و چشم انداز زندگی را به طور کامل مرتب کرده اند

4. Nickel is electrochemical micromachininged using nanosecond pulse power, millisecond pulse power and direct current power.
[ترجمه ترگمان]Nickel با استفاده از قدرت پالس nanosecond، millisecond pulse و قدرت جریان مستقیم
[ترجمه گوگل]نیکل الکتروشیمیایی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی با استفاده از توان پالس نانو، پالس میلی ثانیه و قدرت جریان مستقیم است

5. Because of rapid rising rate of nanosecond pulse, flashover voltage can reach a higher value after discharge channels have been built.
[ترجمه ترگمان]به دلیل افزایش سریع ضربان قلب، ولتاژ شکست flashover می تواند پس از ساخت کانال های تخلیه به مقدار بالاتری برسد
[ترجمه گوگل]به دلیل افزایش سریع سرعت پالس نانو، یک جریان ولتاژ فلورینگ می تواند بعد از تخلیه کانال ها به مقدار بالاتر برسد

6. When utilizing the nanosecond impluse applied power, the discharge is the most homogenous and stable.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از the nanosecond impluse استفاده می کنیم، تخلیه، the و پایدارترین آنهاست
[ترجمه گوگل]هنگامی که با استفاده از نیروی اعمال شده توسط nanosecond impused، تخلیه همگن و پایدار است

7. A nanosecond later, a buyer would acquire the new corporation in a tax-free stock-for-stock deal.
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه بعد، خریدار شرکت جدید را در یک معامله سهام آزاد برای سهام به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]یک نانو ثانیه پس از آن، یک خریدار شرکت جدید را در یک معامله سهام برای سهام بدون مالیات به دست آورد

8. A new method of amplitude stabling for nanosecond laser pulse was proposed based on Pockels effect.
[ترجمه ترگمان]روش جدیدی برای یافتن پالس لیزری برای پالس لیزر با استفاده از روش Pockels ارائه شد
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای تثبیت دامنه برای پالس لیزر نانو جزء بر اساس اثر Pockels پیشنهاد شد

9. One nanosecond is 1 billionth of a second.
[ترجمه ترگمان]یک nanosecond ۱ billionth ثانیه است
[ترجمه گوگل]یک نانو ثانیه یک میلیارد ثانیه است

10. These emails squatted at Anaheim server cluster a nanosecond.
[ترجمه ترگمان]این ایمیل ها در هر سرور Anaheim یک پاسکال چمباتمه می زدند
[ترجمه گوگل]این ایمیل ها در خوشه سرور Anaheim در یک نانو ثانیه قرار گرفتند

11. One nanosecond is equal to one - thousandth of one - millionth of one second.
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه برای یک هزارم یک هزارم از یک هزارم ثانیه برابری می کند
[ترجمه گوگل]یک نانوسکونه برابر با یک هزارم ثانیه از یک میلیونم ثانیه است

12. Above 100 MHz repetition rate and sub - nanosecond impulser is designed, combined with filter technology.
[ترجمه ترگمان]سرعت تکرار بیش از ۱۰۰ مگاهرتز و sub nanosecond، با ترکیب با تکنولوژی فیلتر طراحی شده است
[ترجمه گوگل]بیش از 100 مگاهرتز تکرار و نیمه ناسازگاری impulser طراحی شده است، همراه با فن آوری فیلتر

13. The half lives of these radicals are measured in nanoseconds - they literally destroy the first thing they bump in to.
[ترجمه ترگمان]نیمی از عمر این رادیکال ها در چند نانو متر اندازه گیری شده است - آن ها اولین چیزی که به آن ضربه می زنند را از بین می برند
[ترجمه گوگل]نیمه عمر این رادیکال ها در نانوشته ها اندازه گیری می شوند - به معنای واقعی کلمه، اولین چیزی که به آن حمله می کنید را از بین می برد

14. Fuchs believes the time could be brought down to nanoseconds.
[ترجمه ترگمان]Fuchs بر این باور است که زمان را می توان به نانو الکترومکانیکی وارد کرد
[ترجمه گوگل]Fuchs معتقد است که زمان می تواند به نانو ثانیه منتهی شود

پیشنهاد کاربران

چند نانو ثانیه


کلمات دیگر: