کلمه جو
صفحه اصلی

quality control


معنی : کنترل کیفیت
معانی دیگر : (کنترل مرغوبیت و بی عیب بودن محصولات) فرورد مهار

انگلیسی به فارسی

کنترل کیفیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a system by which to maintain a desired standard of quality in a product or process.

• test of the production line so as to verify the normality of the products
quality control is the activity of checking that products are all of a satisfactory standard and quality, usually by testing samples of them.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کنترل کیفیت
[خودرو] کنترل کیفیت
[شیمی] کنترل کیفیت
[عمران و معماری] کنترل کیفی - کنترل کیفیت
[کامپیوتر] کنترل کیفیت .
[برق و الکترونیک] کنترل کیفیت
[صنایع غذایی] کنترل کیفیت
[بهداشت] کنترل کیفیت
[نساجی] کنترل کیفیت - کنترل کیفی
[ریاضیات] کنترل کیفیت
[پلیمر] کنترل کیفیت
[صنعت] کنترل کیفیت - 1) The process of monitoring specific project results to determine if they comply with relevant quality standards and identifying ways to eliminate causes of unsatisfactory performance. 2) The organizational unit that is assigned responsibility for quality control.

مترادف و متضاد

کنترل کیفیت (اسم)
quality control

جملات نمونه

1. Practical measures such as quality control and testing are very important in the manufacturing process.
[ترجمه ترگمان]معیارهای عملی مانند کنترل کیفیت و آزمایش در فرآیند تولید بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]اقدامات عملی مانند کنترل کیفیت و تست در فرآیند تولید بسیار مهم است

2. Imperfect articles are rejected by our quality control.
[ترجمه ترگمان]مقالات Imperfect توسط کنترل کیفیت ما رد می شوند
[ترجمه گوگل]مقالات نامناسب توسط کنترل کیفیت ما رد می شوند

3. Someone in charge of quality control should unify the printing with the rest of the book.
[ترجمه ترگمان]کسی که مسئول کنترل کیفیت باشد باید دستگاه چاپ را با بقیه کتاب متحد کند
[ترجمه گوگل]کسی که مسئول کنترل کیفیت است باید چاپ با بقیه کتاب را متحد کند

4. Motorola wrote the book on quality control.
[ترجمه ترگمان]موتورولا این کتاب را در مورد کنترل کیفیت نوشت
[ترجمه گوگل]موتورولا کتاب کنترل کیفیت را نوشت

5. Quality control is a priority for the manufacturing industry, but it is not easily accomplished.
[ترجمه ترگمان]کنترل کیفیت یک اولویت برای صنعت تولیدی است، اما به راحتی انجام نمی شود
[ترجمه گوگل]کنترل کیفیت یک اولویت برای صنعت تولید است، اما این امر به راحتی انجام نمی شود

6. But these were costly and often dangerous, since quality control was nonexistent.
[ترجمه ترگمان]اما اینها پرهزینه و اغلب خطرناک بودند، چرا که کنترل کیفیت اصلا وجود نداشت
[ترجمه گوگل]اما این هزینه ها و اغلب خطرناک بود، زیرا کنترل کیفیت وجود نداشت

7. Quality control staff are employed to check for any faults.
[ترجمه ترگمان]کارکنان کنترل کیفیت برای بررسی هر گونه عیب کار می کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان کنترل کیفیت برای بررسی هر گسل مورد استفاده قرار می گیرند

8. It wrote the book on quality control.
[ترجمه ترگمان]او کتاب را در مورد کنترل کیفیت نوشت
[ترجمه گوگل]این کتاب در مورد کنترل کیفیت نوشته است

9. A Levy-Jennings quality control chart is a graphic representation of the acceptable limits of variation in the results of an analytic method.
[ترجمه ترگمان]نمودار کنترل کیفیت Levy - Jennings یک نمایش گرافیکی از محدودیت های قابل قبول تغییرات در نتایج یک روش تحلیلی است
[ترجمه گوگل]نمودار کنترل کیفیت Levy-Jennings یک نمایش گرافیکی از حد قابل قبول تنوع در نتایج یک روش تحلیلی است

10. It is clear that mechanisms for quality control are not adequate.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]واضح است که مکانیزم های کنترل کیفیت مناسب نیستند

11. This list can be used in your quality control checks.
[ترجمه ترگمان]این فهرست را می توان در چک کنترل کیفیت شما مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]این لیست را می توان در چک های کنترل کیفیت استفاده کرد

12. It is therefore most economical, from the quality control point of view, to produce large batches.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، از نقطه نظر کنترل کیفیت، تولید دسته های بزرگ بسیار مقرون به صرفه است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، از نظر کنترل کیفیت، مقرون به صرفه تر می شود تا دسته های بزرگ تولید کند

13. Control charts and statistical quality control generally became popular during World War Il and peaked in the late 1940s.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]نمودار کنترل و کنترل کیفیت آماری عموما در طول جنگ جهانی اول محبوب شد و در اواخر دهه 1940 به اوج خود رسید

14. Furthermore, quality control of production is considerably enhanced.
[ترجمه ترگمان]به علاوه کنترل کیفیت تولید به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کنترل کیفیت تولید به میزان قابل توجهی افزایش می یابد

پیشنهاد کاربران

quality control ( آمار )
واژه مصوب: کنترل کیفیت
تعریف: تحلیل آماری داده های حاصل از بازرسی یک فرایند، با هدف نظارت بر کیفیت محصولی که به تعداد زیاد تولید می شود


کلمات دیگر: