کلمه جو
صفحه اصلی

warranty


معنی : تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانتنامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین
معانی دیگر : پایند، دلیل، مجوز، پایند نامه، (بیمه نامه) تعهد بیمه شنونده درباره ی صحت اطلاعات داده شده در قرارداد، التزام

انگلیسی به فارسی

پابندان، گارانتی، ضمانت، امر مورد تعهد یا تضمین،تضمین، تعهد


ضمانتنامه، گارانتی، ضمانت، تضمین، تعهد، پابندان، امر مورد تعهد یا تضمین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: warranties
(1) تعریف: a document given to the buyer of an article in which the maker agrees, within a limited period of time, to repair or replace the article if it is defective.
مترادف: guarantee
مشابه: assurance

- The washing machine comes with a five-year warranty.
[ترجمه ترگمان] این ماشین لباس شویی با یک ضمانت ۵ ساله به دست می آید
[ترجمه گوگل] ماشین لباسشویی با گارانتی 5 ساله ارائه می شود

(2) تعریف: official authorization or sanction.
مترادف: sanction
مشابه: authorization, imprimatur, license, permission

(3) تعریف: any of various types of guarantees as to the nature, validity, or truth of some element in a transaction.
مشابه: assurance, guarantee, pledge, warrant

• guarantee, certificate indicating responsibility; authority; justification
a warranty is a written promise by a company that if their work has any faults it will be repaired or replaced free of charge.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تضمین کالا
[کامپیوتر] ضمانت
[حقوق] تعهد نامه، التزام، قول، تضمین کالا از نظر بی عیب و نقص بودن آن، گرونامه، وثیقه
[نساجی] تعهدنامه- گارانتی-ضمانت - تضمین
[ریاضیات] تجویز، تعهدنامه، التزام، اجاره، ضمانت نامه ی کالا، تضمین

مترادف و متضاد

تعهد (اسم)
assumption, mandate, assurance, commitment, guarantee, obligation, warranty, onus, committal

تضمین (اسم)
seal, assurance, security, embodiment, warranty, guaranty, collateral

ضمانت (اسم)
assurance, security, bond, guarantee, warranty, guaranty, bail, pledge, sponsorship

ضمانت نامه (اسم)
security, bond, warranty, bail bond, surety bond

پابندان (اسم)
surety, warranty

گارانتی (اسم)
warranty

امر مورد تعهد یا تضمین (اسم)
warranty

promise


Synonyms: assurance, bail, bond, certificate, contract, covenant, guarantee, guaranty, pledge, security, surety, written promise


Antonyms: breach, break


جملات نمونه

1. by what warranty has he assumed such powers?
به چه مجوزی چنین اختیاراتی را در دست گرفته است ؟

2. good spelling is no warranty of intelligence
املای خوب دلیل بر هوش نیست.

3. this t. v. set is under a one-year warranty
این تلویزیون یک سال ضمانت دارد

4. If the warranty is limited, the terms may entitle you to a replacement or refund.
[ترجمه ترگمان]اگر این ضمانت نامه، محدود باشد، شرایط ممکن است شما را به جایگزینی یا استرداد پرداخت کند
[ترجمه گوگل]اگر ضمانت محدود است، شرایط ممکن است شما را به جایگزینی یا بازپرداخت مجازات کند

5. We can not give a specific warranty for the work done on your property.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم یک ضمانت خاص برای کار انجام شده بر روی property ارائه کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم ضمانت ویژه ای را برای کار بر روی اموال خود ارائه دهیم

6. The computer comes with a year's warranty on all parts.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر در تمام بخش ها ضمانت یک ساله را دارد
[ترجمه گوگل]این کامپیوتر با یک سال گارانتی بر روی تمام قطعات عرضه می شود

7. This warranty is good for one year after the date of the purchase of the product.
[ترجمه ترگمان]این ضمانت نامه برای یک سال پس از تاریخ خرید محصول خوب است
[ترجمه گوگل]این ضمانت یک سال پس از تاریخ خرید محصول خوب است

8. The warranty on my watch ran out just before it broke.
[ترجمه ترگمان]The ساعت قبل درست قبل از اینکه بهم بزنه تموم شد
[ترجمه گوگل]ضمانت نامه ساعت من فقط قبل از اینکه شکست بخورد، از بین رفت

9. Our warranty clearly states the limits of our liability.
[ترجمه ترگمان]ضمانت ما به وضوح محدودیت های مسئولیت ما را بیان می کند
[ترجمه گوگل]ضمانت ما به وضوح محدودیت های مسئولیت ما را بیان می کند

10. Corrosion is not covered by the warranty.
[ترجمه ترگمان]خوردگی تحت ضمانت قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]خوردگی توسط ضمانت پوشش نمی شود

11. The warranty covers the car mechanically for a year, with unlimited mileage.
[ترجمه ترگمان]این ضمانت نامه، خودرو را به مدت یک سال بصورت مکانیکی پوشش می دهد، و مایل بودن نامحدود است
[ترجمه گوگل]این ضمانت ماشین را به صورت مکانیکی برای یک سال، با مسافت پیموده نامحدود پوشش می دهد

12. Is the car still under warranty?
[ترجمه ترگمان]آیا ماشین هنوز تحت ضمانت است؟
[ترجمه گوگل]آیا ماشین هنوز تحت ضمانت است؟

13. Is your car still under warranty?
[ترجمه ترگمان]ماشینت هنوز under؟
[ترجمه گوگل]ماشین شما هنوز تحت ضمانت است؟

14. The car is still under warranty.
[ترجمه ترگمان]خودرو هنوز تحت ضمانت است
[ترجمه گوگل]ماشین هنوز تحت ضمانت است

15. What warranty have you for doing this?
[ترجمه ترگمان]برای این کار warranty داری؟
[ترجمه گوگل]برای این کار چه تضمینی دارید؟

this T.V. set is under a one-year warranty

این تلویزیون یک سال ضمانت دارد


Good spelling is no warranty of intelligence.

املای خوب دلیل بر هوش نیست.


by what warranty has he assumed such powers?

به چه مجوزی چنین اختیاراتی را در دست گرفته است؟


پیشنهاد کاربران

ضمانت خدمات پس از فروش

شرط فرعی در قرارداد

وارانتی ( Warranty ) یا تضمین قطعات، قرارداد یا تعهدی است که سازنده کالا متعهد می گردد چنانچه بعد از اتمام گارانتی دستگاه دچار نقص فنی گردد قطعه آنرا در عوض دریافت هزینه آن در اختیار بگذارد. ( پرداخت اجرت تعمیر و هزینه قطعه ) .

گارانتی ( Guarantee ) یا ضمانت نامه در واقع قراردادی یا تعهدی است که سازنده کالا متعهد می گردد چنانچه آن کالا در مدت زمان معین که در ضمانت نامه ( گارانتی ) نیز قید گردیده دچار نقص یا ایرادی گردد بدون اخذ وجهی آنرا تعمیر کند ( بدون گرفتن اجرت تعمیر و هزینه قطعات ) و در صورتی که ایراد وارده اساسی باشد با دستگاه نو تعویض نماید.

برگرفته از http://naghivand. blog. ir

noun
[count] : a written statement that promises the good condition of a product and states that the maker is responsible for repairing or replacing the product usually for a certain period of time after its purchase
The stereo came with a three - year warranty

Ex :
Five years warranty for the Compressor

سپاسگزارم canopus جان



کلمات دیگر: