1. Use a minimum of ordinate and abscissa values so they do not run together.
[ترجمه ترگمان]از حداقل مختصات و مقادیر abscissa استفاده کنید تا آن ها با هم رقابت نکنند
[ترجمه گوگل]از حداقل مقادیر ordinate و abscissa استفاده کنید تا آنها با هم اجرا نشوند
2. The experimental curve runs nearly parallel to the abscissa.
[ترجمه ترگمان]این منحنی تجربی تقریبا موازی با abscissa است
[ترجمه گوگل]منحنی تجربی تقریبا به صورت موازی با ابکیسه اجرا می شود
3. By convention the geologist plots coarse grains to the left of the abscissa and fine to the right.
[ترجمه ترگمان]با کنوانسیون، زمین شناس، دانه های درشت را به سمت چپ of و به سمت راست رسم می کند
[ترجمه گوگل]با هماهنگی، زمین شناسان دانه های درشت را به سمت چپ بیضی و راست به سمت راست قرار می دهند
4. This paper presents a method to calculate the short circuit current of an abscissa compensation circuit.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی برای محاسبه جریان اتصال کوتاه یک مدار جبران abscissa ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله روشی برای محاسبه جریان مدار کوتاه مدار یک مدار گسیل آکسیاس ارائه شده است
5. Of course, this setting only takes effect if the abscissa is displaying a Zero - line .
[ترجمه ترگمان]البته، این تنظیمات تنها در صورتی اجرا می شود که the یک خط صفر را نمایش دهد
[ترجمه گوگل]البته، این تنظیم فقط زمانی اعمال می شود که در abscissa صفر صفر نمایش داده شود
6. This paper presents a method to short circuit current of an abscissa compensation circuit.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی را برای اتصال کوتاه مدار یک مدار جبران abscissa نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش برای جریان کوتاه اتصال یک مدار جبران گسیختگی را ارائه می دهد
7. Therefore, on the complex plane, robust stability can be formulated by minimization of pseudospectra abscissa.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در صفحه مختلط، پایداری پایداری می تواند با کمینه کردن of abscissa فرموله شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، در هواپیما پیچیده، پایداری قوی می تواند با به حداقل رساندن عصاره پوسیدوپکترا