1. dangle before (or in front of) someone
(به منظور وسوسه) چیزی را به کسی نشان دادن،چیزی را جلو کسی تکان دادن
2. Mary likes to dangle her men around her.
[ترجمه ترگمان]مری دوست دارد مردان را دور و برش اویزان کند
[ترجمه گوگل]ماری دوست دارد که مردانش را در اطرافش بچرخاند
3. She hates the girl with the dangle bracelet too.
[ترجمه ترگمان]اون از اون دختره که دست بند آویخته بود متنفره
[ترجمه گوگل]او دختر را با دستبند پابند نیز دوست دارد
4. Chandeliers dangle over blackjack tables, the only break in the acoustic-tile ceiling.
[ترجمه ترگمان]Chandeliers در سر میزه ای بلک جک آویزان است، تنها شکستن در سقف آکوستیک (کاشی)
[ترجمه گوگل]لوسترها بیش از جداول بلک هاکی، تنها شکست در سقف آکوستیک کاشی است
5. Chains of polyps dangle from a float filled with gas.
[ترجمه ترگمان]زنجیره ای کوچکی از a که پر از گاز است آویزان است
[ترجمه گوگل]زنجیر پولیپ از یک شناور با گاز پر شده است
6. So Scott Kamieniecki continues to dangle, waiting to find out if he will get to pitch in the postseason.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اسکات Kamieniecki همچنان آویخته و منتظر است تا بفهمد که آیا در the به زمین خواهد رفت یا نه
[ترجمه گوگل]بنابراین اسکات کمینیککی همچنان به مشت زدن ادامه می دهد، منتظر است تا متوجه شود که آیا او به پیروزی در پیروزی خواهد رسید
7. Dangle assorted objects from string near him, so he just has to reach forward slightly to hit them.
[ترجمه ترگمان]اشیا مختلفی که در نزدیکی او قرار دارند را از هم جدا می کند، بنابراین او فقط باید کمی به جلو برود تا به آن ها برسد
[ترجمه گوگل]اشیاء مختلف را از رشته نزدیک به او غافلگیر می کنند، بنابراین او فقط باید به سمت جلو حرکت کند تا به آنها ضربه بزند
8. And, of course, there was baby Sam to dangle on his knee.
[ترجمه ترگمان]و البته، بچه بود که سم روی زانویش آویزان بود
[ترجمه گوگل]و، البته، سام عزیزم در زانو زانو زده بودم
9. His attempts to dangle babies on his knee had proved disastrous.
[ترجمه ترگمان]تلاش او برای آویزان کردن بچه هایی که روی زانویش بود، فاجعه به بار آورده بود
[ترجمه گوگل]تلاش های او برای زدن نوزادان روی زانو، فاجعه آمیز بود
10. This is a hammock station. You can dangle to wait for the arrival of public transportation.
[ترجمه ترگمان]این یه ایستگاه hammock شما می توانید منتظر ورود حمل و نقل عمومی باشید
[ترجمه گوگل]این یک ایستگاه مترو است شما می توانید برای رسیدن به حمل و نقل عمومی منتظر بمانید
11. The babies ornament her ankles, dangle from her pant legs ( Carolyn Chute ).
[ترجمه ترگمان]نوزادان مچ پای او را زینت می دهند، از پاهای لاغر خود اویزان می شوند (کارولین Chute)
[ترجمه گوگل]نوزادان عینک مچ پا را می پوشانند، از پاهایشان (چروک کارولین) پاره می شوند
12. Don't dangle the lights before me. It will do harm to my eyes.
[ترجمه ترگمان]نورها را جلوی من اویزان نکن به چشم من ضرر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چراغ ها را قبل از من نپوشانید این به چشم من آسیب خواهد رساند
13. The government should be able to dangle an insolvency law as an incentive to cooperate.
[ترجمه ترگمان]دولت باید قادر به آویخته کردن یک قانون ورشکستگی به عنوان مشوقی برای هم کاری باشد
[ترجمه گوگل]دولت باید بتواند قانون ورشکستگی را به عنوان یک انگیزه برای همکاری انتخاب کند
14. I don't want to dangle from a chandelier.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم از یک چلچراغ اویزان شوم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم از یک لوستر بیرون بکشم
15. I can not dangle after her. she is so pretty girl that i was captivated by her. she is a fascinated girl.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم مواظبش باشم اون خیلی خوشگله که من شیفته اون شدم اون دختر fascinated
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم پس از او سرگردان باشم او خیلی دختر است که توسط او جذب شده است او یک دختر مجذوب است