1. pigs like to wallow in their own excrement
خوک ها دوست دارند که در کثافت خود غلت بزنند.
2. He loves to wallow in a hot bath after a game.
[ترجمه ترگمان]اون عاشق اینه که تو یه حموم داغ بعد از یه بازی در حال غوطه خوردن باشه
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در یک حمام داغ پس از یک بازی به زمین بپردازد
3. His tired mind continued to wallow in self-pity.
[ترجمه ترگمان]ذهن خسته اش همچنان در حال غرق شدن به خود بود
[ترجمه گوگل]ذهن خسته اش همچنان به خودخواهی افتاد
4. His parents are partly responsible for his wallow.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش تا حدودی مسئول wallow هستند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر او بخشی از مسئولیت تقلب اوست
5. He likes a good wallow in the bath.
[ترجمه ترگمان] اون از اینکه توی حموم غوطه ور باشه خوشش میاد
[ترجمه گوگل]او یک حمام خوب در حمام را دوست دارد
6. She's not someone who likes to wallow in self-pity .
[ترجمه ترگمان]اون کسی نیست که دوست داره در حال خودش غوطه ور باشه
[ترجمه گوگل]او کسی نیست که بخواهد دلشوره بخورد
7. He should not allow himself to wallow in it, however: hindsight may well suggest he has had a lucky escape.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او نباید اجازه دهد که در آن غوطه ور شود: درک ممکن است به خوبی نشان دهد که او یک فرار شانسی داشته است
[ترجمه گوگل]او نباید اجازه دهد که خود را در آن بچرخاند، با این حال ممکن است عقبنشینی نشان دهد او فرار خوش شانس داشته است
8. Did Bill Clinton wallow in the mud with a group of Tucson sorority girls?
[ترجمه ترگمان]بیل کلینتون توی گل، با یه گروه از انجمن های خواهری \"توسان\" غرق شد؟
[ترجمه گوگل]آیا بیل کلینتون با گروهی از دختران وابسته به توسان آشنا شد؟
9. Rather did he wallow in a mood of self-pity, taking his son's desertion as a personal affront.
[ترجمه ترگمان]او به جای این که احساس ترحم نسبت به خود داشته باشد در حالی که از ترک اعتیاد پسرش به عنوان یک توهین شخصی استفاده می کرد، غوطه ور بود
[ترجمه گوگل]در عوض او در خلق و خوی خودخواهانه غرق شد، و پسرش را به عنوان تجاوز شخصی مورد انتقاد قرار داد
10. If you haven't enough energy left, wallow in a jacuzzi, sauna or steam bath instead.
[ترجمه ترگمان]اگر انرژی کافی به سمت چپ ندارید، در عوض در یک حمام بخار، سونا و یا حمام بخار بگردید
[ترجمه گوگل]اگر انرژی کافی نداشته باشید، به جای آن در جکوزی، سونا یا بخار بخوابید
11. Its Buffalo Wallow Lounge is about the size of a closet.
[ترجمه ترگمان]سالن Buffalo Buffalo در حدود یک کمد است
[ترجمه گوگل]Buffalo Wallow Lounge آن در مورد یک گنجه است
12. Dogs love splashing in mud and hippos wallow in it.
[ترجمه ترگمان]سگ ها عشق را در گل و گل و آبی که در آن غوطه می خورند را دوست دارند
[ترجمه گوگل]سگ ها در آب گلدان ها را می لرزاندند و هیپی ها در آن می مانند
13. His usual pattern is to vent, wallow and then move on.
[ترجمه ترگمان]الگوی معمول او تخلیه کردن، غلت خوردن و سپس حرکت کردن است
[ترجمه گوگل]الگوی معمول او این است که خروج، انقباض و سپس حرکت می کند
14. We should not wallow in the walley of despair.
[ترجمه ترگمان]نباید در ناامیدی ناامیدی غوطه ور بشویم
[ترجمه گوگل]ما نباید در عجله ناامید شویم
15. This product is on the chain after wallow puppy!
[ترجمه ترگمان]این محصول بعد از یک توله سگ wallow روی زنجیره است!
[ترجمه گوگل]این محصول در زنجیره ای پس از توله سگ افتادن است!