کلمه جو
صفحه اصلی

capitalistic


سرمایه دار، سرمایه گذار، دارای دستمایه یا تنخواه، تنخواه دار، وابسته به سرمایه داری یا مایه سالاری، کاپیتالیست، هوادار نظام سرمایه داری (مایه سالاری)، سرمایه گرا، پولدار، وابسته به نظام سرمایه داری یا مایه سالاری، مبنی بر اصول سرمایه داری

انگلیسی به فارسی

مبنی‌بر (اصول) سرمایه‌داری


سرمایه داری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: capitalistically (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or characteristic of capitalists or capitalism.

(2) تعریف: practicing, believing in, or preferring capitalism.

• pertaining to capitalism (economic system based on competition between businesses)
capitalistic means supporting or based on the principles of capitalism; used showing disapproval.

جملات نمونه

1. new changes in the capitalistic world
دگرگونی های جدید در جهان سرمایه داری

2. The potential conflict be-tween capitalistic power and democratic power did not explode.
[ترجمه ترگمان]تعارض بالقوه بین قدرت سرمایه داری و قدرت دموکراتیک از بین نرفت
[ترجمه گوگل]درگیری بالقوه میان قدرت سرمایه داری و قدرت دموکراتیک منفجر نشد

3. How is a capitalistic system to function in a brainpower era when brainpower can not be owned?
[ترجمه ترگمان]چگونه یک نظام سرمایه داری را می توان در مغز ذهنی، یعنی زمانی که به قدرت ذهنی تعلق ندارد، اعمال کرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک سیستم سرمایه داری در یک دوران مغزی توانایی کارکرد دانش مغزی را داشته باشد؟

4. Democracy cares about capitalistic economic inequality and is working to reduce it.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی به نابرابری اقتصادی capitalistic اهمیت می دهد و برای کاهش آن تلاش می کند
[ترجمه گوگل]دموکراسی در مورد نابرابری اقتصادی سرمایه داری اهمیت می دهد و تلاش می کند تا آن را کاهش دهد

5. The British economy is capitalistic in nature and serve-oriented. It is uncertain whether the UK will join the Euro.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد بریتانیا در اصل سرمایه داری است و خدمت گرا است مشخص نیست که آیا انگلستان به یورو ملحق خواهد شد یا خیر
[ترجمه گوگل]اقتصاد بریتانیا در طبیعت سرمایه داری و خدمت گرا است مشخص نیست که انگلیس به یورو ملحق خواهد شد

6. It thinks that the capitalistic production, distribution and consumption are the origin of soliciting ecological crisis.
[ترجمه ترگمان]فکر می کند تولید سرمایه داری، توزیع و مصرف، منشا بروز بحران اکولوژیک است
[ترجمه گوگل]این فکر می کند که تولید، توزیع و مصرف سرمایه داری منجر به درخواست بحران زیست محیطی است

7. The capitalistic mode of production downplayed human ? ? s development, causing the severe environment problem.
[ترجمه ترگمان]نوع سرمایه داری تولید، انسان را کم اهمیت جلوه می دهد؟ ؟ توسعه پایدار، باعث ایجاد مشکل جدی در محیط زیست می شود
[ترجمه گوگل]حالت سرمایه داری تولید انسان را کاهش می دهد؟ ؟ توسعه، باعث مشکل شدید محیط زیست می شود

8. Capitalistic whole society function was carried out now by employed employee.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کل تابع جامعه توسط یک کارمند استخدام شد
[ترجمه گوگل]کارکرد کل جامعه کل سرمایه داری اکنون توسط کارمند شاغل انجام می شود

9. The parole originating from capitalistic punishment system is an important way of enforcement of punishment.
[ترجمه ترگمان]آزادی مشروط ناشی از نظام مجازات سرمایه داری یک روش مهم برای اجرای مجازات است
[ترجمه گوگل]اموال ناشی از سیستم مجازات سرمایه داری یک راه مهم برای اجرای مجازات است

10. During the process of Taiwan's capitalistic evolution, its physical infrastructure became considerably more advanced than that of Ch'ing Dynasty China during the T'ung Chih Reign Period.
[ترجمه ترگمان]در طول فرآیند تحول اقتصادی تایوان، زیرساختار فیزیکی آن به طور قابل توجهی پیشرفته تر از دوره حکومت دودمان تانگ در طول دوره حکومت سلسله T است
[ترجمه گوگل]در طول روند تکامل سرمایه داری تایوان، زیرساخت های فیزیکی آن در طی دوران حکومت سلسله تانگ چی، به مراتب پیشرفته تر از سلسله چینگ چین بود

11. After appearing of capitalistic production relation, the contradiction of both sides had been inevitable between capitalism and feudalization .
[ترجمه ترگمان]بعد از ظاهر شدن رابطه تولید سرمایه داری، تناقض هر دو طرف بین سرمایه داری و feudalization اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]پس از ظهور رابطه تولید تولید سرمایه داری، تضاد هر دو طرف بین سرمایه داری و فئودالیسم اجتناب ناپذیر بود

12. Britain's dominant culture could hardly be more imbued with capitalistic values of property and profit.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ غالب بریتانیا به سختی می تواند با ارزش های سرمایه داری از دارایی و سود بیشتر شود
[ترجمه گوگل]فرهنگ سلطه بریتانیا به سختی می تواند با ارزش های سرمایه داری مالکیت و سود حاصل شود

13. Maintaining competition Competition is the basic regulatory mechanism in a capitalistic economy.
[ترجمه ترگمان]حفظ رقابت رقابت مکانیزم نظارتی اساسی در اقتصاد سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]حفظ رقابت رقابت مکانیسم قانونی اساسی در یک اقتصاد سرمایه داری است

14. Colonial Hong Kong blossomed into an economic powerhouse: a capitalistic colony fueled by international investment and global banking.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ در یک نیروگاه اقتصادی شکوفا شد: یک مجتمع سرمایه داری که با سرمایه گذاری بین المللی و بانکداری جهانی دامن می زد
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ استعماری به یک نیروی اقتصادی تبدیل شد که مستعمره سرمایه داری بود که به وسیله سرمایه گذاری های بین المللی و بانکداری جهانی انجام می شد

new changes in the capitalistic world

دگرگونی‌های جدید در جهان سرمایه‌داری



کلمات دیگر: