کلمه جو
صفحه اصلی

intertidal


(وابسته به ناحیه ی ساحلی که در معرض برکشند و فروکشند قرار دارد) میان کشندی، جزر و مدی

انگلیسی به فارسی

جزر و مدی


فاصله بین


انگلیسی به انگلیسی

• of the area on the shore which is between the low tide and high tide marks

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning the section of a shore that lies between the high-tide and low-tide marks.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] منطقه ساحلی بین جزر و مدی در این منطقه تغییرات سطح آب معمولا بین جزر و مد است.

جملات نمونه

1. Unlike the plankton of the open seas the intertidal zones suffer no shortage of nutrients.
[ترجمه ترگمان]برخلاف پلانکتون دریاهای آزاد، مناطق intertidal از کمبود مواد غذایی رنج نمی برند
[ترجمه گوگل]برخلاف پلانکتون دریاهای آزاد، مناطق بینابینی بدون کمبود مواد مغذی رنج می برند

2. Specialized intertidal communities of enormous significance are the mangrove forests of the tropics.
[ترجمه ترگمان]جوامع تخصصی Specialized از اهمیت فراوان جنگل های مانگرو مناطق استوایی هستند
[ترجمه گوگل]جوامع گوناگون تخصصی که اهمیت بسیار زیادی دارند، جنگل های مانگرو گرمسیری است

3. Also in the intertidal zones, animals find that much of their work is done for them.
[ترجمه ترگمان]همچنین در مناطق intertidal حیوانات متوجه می شوند که کار آن ها برای آن ها انجام شده است
[ترجمه گوگل]حیوانات نیز در ناحیه های بینابینی دریافته اند که بیشتر کارشان برای آنها انجام می شود

4. The intertidal zones circumvent the two outstanding disadvantages of marine living.
[ترجمه ترگمان]مناطق intertidal از معایب برجسته زندگی دریایی جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]مناطق بینابینی دو معضل برجسته زندگی دریایی را از بین می برند

5. These were deposited in lagoonal, intertidal and sabkha environments, respectively, that became established behind the barrier complex.
[ترجمه ترگمان]این ها به ترتیب در محیط های lagoonal، intertidal و sabkha ته نشین شدند که در پشت مجموعه سد ایجاد شد
[ترجمه گوگل]اینها به ترتیب در محیط لاگوون، اینترتیال و صبحگاه قرار داشتند که در پشت مجتمع مانع ایجاد شده بودند

6. These changeable areas are called intertidal zones.
[ترجمه ترگمان]این مناطق تغییرپذیر، مناطق intertidal نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]این مناطق تغییر نامیده می شوند

7. The character of intertidal biotic community is a result of interaction between environmental factors and interspecific competition.
[ترجمه ترگمان]شخصیت جامعه زیستی intertidal، نتیجه تعامل بین عوامل محیطی و رقابت interspecific است
[ترجمه گوگل]شخصیت جامعه بیوتاتیک بینابینی نتیجه تعامل میان عوامل محیطی و رقابت بین فردی است

8. Correct flood simulation of intertidal zone is crucial to marine applications such as coastal management anti - flood.
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی صحیح سیل در منطقه intertidal برای کاربردهای دریایی مانند anti مدیریت ساحلی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]شبیه سازی سیلاب صحرایی از ناحیه بین دو طرف برای برنامه های کاربردی دریایی مانند سیلاب مدیریت ساحلی بسیار مهم است

9. Gray wolves often find good hunting in the intertidal zone, where they swim after black-tailed deer, fish snout-first for salmon in shallow creeks, consume seals, and scavenge herring eggs.
[ترجمه ترگمان]گرگ های خاکستری اغلب در منطقه intertidal شکار خوبی پیدا می کنند، جایی که بعد از گوزن دم با دم سیاه شنا می کنند، اولین ماهی آزاد برای سالمون در آب های کم عمق، آب seals مصرف می کنند و eggs را تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]گرگ خاکستری اغلب شکار خوب را در ناحیه بین دو طرف پیدا می کند، جایی که آنها پس از گوزن سیاه و سفید، ماهی ها را برای شنا در یخ های کم عمق، ماهی ها مصرف می کنند و تخم مرغ های شاه ماهی را از بین می برند

10. Grain orientation within the intertidal beach unit is characteristically more - or - less normal to the coastline.
[ترجمه ترگمان]جهت گیری دانه در واحد ساحل intertidal به طور معمول به طور معمول به خط ساحلی نزدیک تر است
[ترجمه گوگل]جهت گیری دانه در قسمت ساحلی بین ساحل به طور مشخصی بیشتر یا کمتر از خط ساحلی طبیعی است

11. The intertidal beach unit contains some organism burrows.
[ترجمه ترگمان]واحد ساحل intertidal شامل برخی از موجودات زنده است
[ترجمه گوگل]واحد ساحلی بینظیری حاوی برخی از زخم های ارگانیزم است

12. Trawling is a Unique Intertidal Activity in Penghu.
[ترجمه ترگمان]Trawling یک فعالیت منحصر به فرد در Penghu است
[ترجمه گوگل]تریلر یک فعالیت منحصر به فرد در پنگو است

13. Embankment shell variety, mostly for the intertidal zone or shallow seabed sediment mollusc species present health.
[ترجمه ترگمان]انواع پوسته خاکی، بیشتر برای منطقه intertidal و یا رسوبات بس تر کم عمق دریا در حال حاضر سلامتی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]انواع پوسته سفره، عمدتا برای مناطق بینابینی یا گونه های کم عمق دریایی رسوبات مولکولی، سلامت موجود است

14. The floristics trait of intertidal crabs of the islands in the south of Zhejiang was reported in this paper according to the investigation conducted during 1990-199
[ترجمه ترگمان]طبق تحقیقات انجام شده در سال ۱۹۹۰ - ۱۹۹ ویژگی خرچنگ های لذیذ جزیره در جنوب of در این مقاله گزارش شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، با توجه به تحقیقات انجام شده در طول سال های 1990-1994، ویژگی های گیاهی گل سرخ از جزایر در جنوب ژجیانگ

پیشنهاد کاربران

در کل مناطقی هستند که هنگام جزر ( کمترین حد جزر ) بالای آب قرار دارند و هنگام مد ( بیشترین حد مد ) در زیر آب قرار میگیرند.
intertidal zone
intertidal pools

intertidal ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: میان‏کِشَندی
تعریف: ویژگی منطقه‏ای از دریا میان دو حالت جزرومد


کلمات دیگر: