کلمه جو
صفحه اصلی

inshore


به سوی ساحل، کرانسوی، نزدیک دریا کنار، نزدیک کرانه، نزدیک ساحل، بطرف ساحل، جلو ساحل

انگلیسی به فارسی

نزدیک دریا کنار، نزدیک کرانه، نزدیک ساحل، بطرف ساحل، جلو ساحل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: toward or near the coast.

- an inshore squall
[ترجمه ترگمان] توفان نزدیک ساحل،
[ترجمه گوگل] شلاق ساحلی
قید ( adverb )
• : تعریف: in the direction of or near the coast.

- We cruised inshore.
[ترجمه ترگمان] به ساحل نزدیک شدیم
[ترجمه گوگل] ما در ساحل رفتیم

• close to the shore
towards the shore
inshore means in the sea but quite close to the land.
near the sea, on the seashore

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ساحل نزدیک، جلو ساحل

جملات نمونه

1. The sand boat was heading inshore.
[ترجمه ترگمان]قایق شنی به طرف ساحل نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]قایق شن و ماسه به سمت ساحل رفت

2. A barge was close inshore about a hundred yards away.
[ترجمه ترگمان]یک قایق در حدود یک صد یارد دورتر، نزدیک ساحل نزدیک ساحل قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک بارج در نزدیکی ساحل نزدیک به یکصد متری بود

3. The fishing boats usually stay close inshore.
[ترجمه ترگمان]قایق های ماهیگیری معمولا نزدیک ساحل نزدیک ساحل می مانند
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری معمولا در ساحل نزدیک می شوند

4. We were tacking fairly close inshore.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ساحل نزدیک ساحل قرار داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در ساحل نسبتا نزدیک قرار داشتیم

5. In species that forage inshore, clutches are usually larger but brood reduction may occur under adverse circumstances.
[ترجمه ترگمان]در گونه هایی که در حال گریز از ساحل هستند معمولا بزرگ تر هستند اما ممکن است در شرایط نامطلوب کاهش پیدا کند
[ترجمه گوگل]در گونه هایی که علوفه در ساحل هستند، کلاهک ها معمولا بزرگتر هستند، اما کاهش تخریب ممکن است تحت شرایط نامساعد رخ دهد

6. Inshore species, such as the familiar bottle-nosed dolphins, the white-beaked dolphin and the harbour porpoise, rarely strand in large numbers.
[ترجمه ترگمان]گونه های Inshore مانند دلفین های آشنا بینی با بینی، دلفین white و گراز ماهی به ندرت به تعداد زیادی رشته می شوند
[ترجمه گوگل]گونه های درون ساحلی مانند دلفین های بطری آهو، دلفین سفیدی دلفین و شاهزاده دریایی بندر، به ندرت به تعداد زیادی راندند

7. The boat came inshore .
[ترجمه ترگمان]قایق نزدیک ساحل پیش رفت
[ترجمه گوگل]قایق آمد در ساحل

8. At the moment, only inshore wind farms have been erected but there is great potential in offshore wind.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنها مزارع بادی ساحلی ایجاد شده اند اما پتانسیل زیادی در باد ساحلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تنها مزارع بادی دریا نصب شده است، اما پتانسیل بالایی در وجود دریای خلیج وجود دارد

9. The ships moved slowly inshore.
[ترجمه ترگمان]کشتی ها به آرامی نزدیک ساحل پیش می رفتند
[ترجمه گوگل]کشتی ها به آرامی در ساحل حرکت کردند

10. We were on the dividing line between the inshore waters and the Kuroshio.
[ترجمه ترگمان]ما در مرز بین آب های نزدیک ساحل و the بودیم
[ترجمه گوگل]ما در خط تقسیم بین آبهای ساحلی و کورشیو بودیم

11. The Inshore Lifeboat will continue to operate from Dunbar and crew gear, assembly, training etc will remain there.
[ترجمه ترگمان]Inshore Lifeboat به فعالیت خود از Dunbar و پرسنل پرسنل، مونتاژ، آموزش و غیره ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]Lifeboat Lifeboat همچنان از دونبر و دنده خدمه ادامه می یابد، مونتاژ، آموزش و غیره در آنجا باقی خواهد ماند

12. The sea was bottle green and silky inshore, out of the sun, light blue and slightly rippled further out.
[ترجمه ترگمان]دریا به رنگ سبز و سبزی بود که از آفتاب بیرون می زد، آبی روشن و کمی دورتر موج می زد
[ترجمه گوگل]دریا بطری سبز و ساحلی ابریشمی بود، از خورشید، آبی روشن و کمی به سمت پایین بلند شد

13. The alien in inshore employed in china should also consult the security of subsistence of this law take part in our country.
[ترجمه ترگمان]بیگانه در inshore به کار گرفته در چین نیز باید با امنیت معیشت این قانون در کشور ما مشورت کند
[ترجمه گوگل]بیگانه در ساحل مشغول به کار در چین نیز باید از امنیت اموال این قانون در کشور ما شرکت کند

14. Inshore and farther out the mirror of water whitened, spurned by light shod hurrying feet.
[ترجمه ترگمان]inshore و دورتر، آینه آب که با شتاب light شده بود، به رنگ سفید شده بود
[ترجمه گوگل]در آستانه ساحل و دورتر از آفتاب سفید، که به وسیله نور پاشیدگی پاره شده است، ساقط می شود

15. Objective To understand the pollution of inshore seawater and shellfish due to hepatitis A virus (HAV) in Liaoning province.
[ترجمه ترگمان]هدف درک آلودگی آب دریا ساحلی و صدف به دلیل هپاتیت آ در استان لیائونینگ
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک آلودگی دریای ساحلی و صدف های دریایی به علت ویروس هپاتیت A (HAV) در استان لیائونینگ

16. Shallow Pools and Crevices Considerable variation in shore fauna can occur even in the same stretch of coast.
[ترجمه ترگمان]آب های کم عمق و crevices قابل توجهی در جانوران ساحلی حتی در امتداد ساحل نیز می توانند رخ دهند
[ترجمه گوگل]استخر های کوچک و خلسه ها تغییرات قابل توجهی در فون ساحلی می تواند حتی در همان جاده ساحل رخ دهد

17. We steered the boat in shore.
[ترجمه ترگمان]قایق را به سمت ساحل هدایت کردیم
[ترجمه گوگل]ما قایق در ساحل را کنترل کردیم

18. One young man in shore angling, neighbors sitting next to an old man, also fishing.
[ترجمه ترگمان]یک مرد جوان در ساحل در کنار پیرمردی نشسته و مشغول ماهیگیری است
[ترجمه گوگل]یک مرد جوان در قایقرانی ساحلی، همسایگان نشسته کنار یک پیرمرد، همچنین ماهیگیری

19. The research on the simulation of wave in shore plays an essential role in the navigation, utilization of ocean resources and prevention of sea disaster.
[ترجمه ترگمان]تحقیق در زمینه شبیه سازی موج در ساحل نقش اساسی در ناوبری، استفاده از منابع اقیانوس و جلوگیری از فاجعه دریایی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]تحقیق در زمینه شبیه سازی موج در ساحل نقش مهمی در ناوبری، استفاده از منابع اقیانوس و پیشگیری از بلایای دریایی ایفا می کند

20. Sailors in shore leave often spend money like water.
[ترجمه ترگمان]ملوانان در ساحل اغلب پول را مثل آب خرج می کنند
[ترجمه گوگل]دریای ساحلی معمولا اغلب پول را مانند آب صرف می کنند

21. In shore of the bush to build more Bao glass tower.
[ترجمه ترگمان]در ساحل بیشه برای ساخت برج شیشه ای Bao بیشتر
[ترجمه گوگل]در ساحل بوش برای ساختن برج های شیشه ای Bao بیشتر

22. The overloading ship get in shore.
[ترجمه ترگمان]کشتی هر چه سبک تر به ساحل می آید
[ترجمه گوگل]کشتی بارگیری در ساحل

23. Waterside plants such as calamus, reed general Zhi Cong in shore.
[ترجمه ترگمان](waterside)(مانند calamus)، (reed)، (reed)، (Zhi)، ()
[ترجمه گوگل]گیاهان آبزی مانند کلموس، قارچ ژی کنگ در ساحل

پیشنهاد کاربران

inshore ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: پیش ساحل
تعریف: بخشی از دریا که نزدیک ساحل است


کلمات دیگر: