کلمه جو
صفحه اصلی

gradualism


تدریج گرایی، اعتقاد به اصلاح تدریجی سیاسی و اجتماعی (بر عکس انقلاب گرایی)، رعایت اصول تدریج

انگلیسی به فارسی

رعایت اصول تدریج


تدریجی


انگلیسی به انگلیسی

• practice of gradually bringing about change
gradualism is the policy of trying to change a situation or achieve a goal slowly rather than quickly or violently.

اسم ( noun )
مشتقات: gradualistic (adj.), gradualist (n.)
• : تعریف: the belief, principle, or policy of attaining a change in something, such as political structure, through slow stages rather than drastic steps.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تکامل تدریجی

جملات نمونه

1. It rejects pragmatic gradualism in favour of grand design: its ideas are described as a Vision of 200
[ترجمه ترگمان]این روش gradualism واقع گرایانه را به نفع طراحی بزرگ رد می کند: ایده های آن به عنوان چشم انداز ۲۰۰ توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]این تدریج عملگرایانه را به نفع طراحی بزرگ رد می کند: ایده های آن به عنوان یک چشم انداز از 200 توصیف می شود

2. The gradualism of concession merely shores up the essentials of the established system by creating an illusion as to the possibilities of change.
[ترجمه ترگمان]واگذاری امتیاز صرفا به سواحل ضروری و اساسی سیستم با ایجاد یک توهم به عنوان امکان تغییر در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]تدریجی بودن امتیازات صرفا با ایجاد یک توهم درمورد امکان تغییر، صرفه جویی می کند

3. Gradualism had failed to secure the collaboration of masters or their agents in educating or providing religious instruction for the slaves.
[ترجمه ترگمان]gradualism نتوانسته بود هم کاری استادان یا ماموران خود را در زمینه آموزش یا فراهم آوردن تعلیمات مذهبی برای بردگان به دست آورد
[ترجمه گوگل]مدرنیته نتوانسته است همکاری کارشناسی ارشد و یا عوامل آن را در آموزش دادن یا آموزش مذهبی برای بردگان انجام دهد

4. The existence of displacement costs also counsels gradualism in the removal of existing trade barriers.
[ترجمه ترگمان]وجود هزینه های جابجایی نیز به gradualism در حذف موانع تجاری موجود کمک می کند
[ترجمه گوگل]وجود هزینه های جابجایی نیز به تدریج در حذف موانع تجاری موجود کمک می کند

5. Optimists believe that gradualism will make the current liberalization last longer than the euphoric, but ultimately failed, experiences of the past.
[ترجمه ترگمان]Optimists بر این باورند که gradualism اخیر آزادسازی کنونی را طولانی تر از the خواهد کرد، اما در نهایت شکست خورد، تجربیات گذشته را تجربه کرد
[ترجمه گوگل]خوشبینان معتقدند که تدریج، لیبرالیزم کنونی را طولانی تر از تجربیات گذشته می کند، اما در نهایت شکست نخورده است

6. Gradualism dictates the Chinese approach to most policy measures.
[ترجمه ترگمان]gradualism رویکرد چین برای اغلب اقدامات سیاسی را دیکته می کند
[ترجمه گوگل]مدرک گرایی رویکرد چینی به اکثر اقدامات سیاسی را رد می کند

7. I would err on the side of gradualism and do it in stages.
[ترجمه ترگمان]من در کنار of مرتکب خطا می شوم و این کار را در مراحل انجام می دهم
[ترجمه گوگل]من در کنار تدریجی گریختم و آن را در مراحل مختلف انجام دادم

8. "I believe in gradualism, " he told me. China's gradualist approach to economic policy has been a big part of its success.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت: \" من به gradualism اعتقاد دارم \" رویکرد gradualist چین به سیاست اقتصادی بخش بزرگی از موفقیت آن بوده است
[ترجمه گوگل]'من به تدریج اعتقاد دارم،' او به من گفت رویکرد تدریجی چین به سیاست اقتصادی بخش بزرگی از موفقیت آن بوده است

9. Besides, his own party's do-or-die tendency will now be vigilant against any hint of gradualism.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در حال حاضر حزب خود یا تمایل خود به مرگ در برابر هر نشانه ای از gradualism هوشیار خواهد بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تمایل به انجام یا نابودی حزب خود هم اکنون در برابر هر تدبیری تدریجی، هوشیار است

10. But now that we are the ones in crisis and in need of shock therapy, everyone is preaching gradualism.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون که ما در بحران و نیاز به درمان شوک هستیم، همه در حال موعظه گری هستند
[ترجمه گوگل]اما اکنون که ما بحران داریم و نیازمند شوک درمانی هستیم، همه افراد تدریجی را موعظه می کنند

11. Professor Blight then describesthemovement towards radical abolitionism, stopping brieflyoncolonization and gradualism before introducing the character and ideology of William Lloyd Garrison.
[ترجمه ترگمان]سپس پروفسور Blight به سمت abolitionism تندرو رفت، brieflyoncolonization و gradualism را قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لوید Garrison متوقف کرد
[ترجمه گوگل]سپس پروفسور بیلت را به سمت ریشه کن کردن لغو رژیم اساسی توصیف می کند، قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لویید گریسونون، متوقف کردن کالنیزاسیون و تدریجی بودن به طور خلاصه

12. America of the fierce urgency of Now. This is no time to engage in the luxury of cooling off or to take the tranquilizing drug of gradualism.
[ترجمه ترگمان]آمریکا از ضرورت شدید همین حالا این زمان برای درگیر شدن در تجمل خنک کردن یا گرفتن داروی tranquilizing of نیست
[ترجمه گوگل]امریکا از فوریت شدید امروز این زمان برای تعامل با لوکس خنک کردن یا مصرف دارو آرام از تدریج نیست

13. I wish in no way to impugn the potential validity of gradualism.
[ترجمه ترگمان]من به هیچ وجه نمی خواهم اعتبار بالقوه gradualism را فاش کنم
[ترجمه گوگل]من هیچوقت آرام نخواهم توانست اعتبار بالقوه تدریجی را محکوم کند

14. Partly because the gerontocratic leadership of Leonid Brezhnev failed to start reforms in the early 1970s, when gradualism might have had a chance of succeeding.
[ترجمه ترگمان]تا حدی به این دلیل که رهبری gerontocratic (لئونید برژنف)در آغاز اصلاحات در اوایل دهه ۱۹۷۰ ناموفق بود، زمانی که ممکن بود gradualism شانس موفقیت داشته باشند
[ترجمه گوگل]بخشی از آن اینست که رهبران ارشد حزب لئونید برژنف در ابتدای دهه 1970 اصلاحات را آغاز نکردند، در حالیکه تدریجی بودن ممکن است فرصتی برای موفقیت داشته باشد

پیشنهاد کاربران

پیوسته انگاری


کلمات دیگر: