کلمه جو
صفحه اصلی

invertor

انگلیسی به فارسی

اینورتر


انگلیسی به انگلیسی

• one who inverts, one who overturns

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مبدل DC به AC
[زمین شناسی] برگردان، متناوب ساز

جملات نمونه

1. Edison spent his life as an invertor.
[ترجمه ترگمان]ادیسون زندگی خود را به عنوان یک invertor سپری کرد
[ترجمه گوگل]ادیسون زندگی خود را به عنوان یک مبدل گذراند

2. Since the rotor is fed by a invertor, the waveform supplying the stator can be affected.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که روتور توسط یک invertor تغذیه می شود، شکل موج تامین استاتور می تواند تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که روتور توسط یک اینورتر تغذیه می شود، شکل موج فراهم کننده استاتور می تواند تحت تأثیر قرار گیرد

3. The control signals of invertor are produced by space vector modulation to achieve a small torque ripple and constant switch frequency.
[ترجمه ترگمان]سیگنال های کنترل of توسط مدولاسیون بردار فضایی برای رسیدن به موج گشتاور کوچک و فرکانس سوئیچ ثابت تولید می شوند
[ترجمه گوگل]سیگنال های کنترل اینورتر بوسیله مدولاسیون بردار فضایی تولید می شود تا موجب گشتاور کوچک و فرکانس سوئیچ ثابت شود

4. The rectifier, DC transmission line and invertor are considered as a whole.
[ترجمه ترگمان]یکسو کننده، خط انتقال DC و invertor به عنوان یک کل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]یکسو کننده، خط انتقال دی سی و اینورتر به عنوان یک کل در نظر گرفته می شود

5. It introduced the energy regeneration principle of the invertor system, and used the TI digital signal processor TMS320F2811 to design the invertor energy regeneration system.
[ترجمه ترگمان]این سیستم اصول احیا انرژی سیستم invertor را معرفی کرد و از پردازشگر سیگنال دیجیتال TI TMS۳۲۰F۲۸۱۱ برای طراحی سیستم بازسازی انرژی invertor استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این اصل اصل بازسازی انرژی سیستم مبدل را معرفی کرد و از TMS320F2811 سیگنال سیگنال دیجیتال TI برای طراحی سیستم بازسازی انرژی اینورتر استفاده کرد

6. Feature: Avaliable for washing machine motor, compressor motor, invertor motor and Ambipolar motor and Quadrupole motor etc. ,
[ترجمه ترگمان]مشخصه: Avaliable برای موتور ماشین لباس شویی، موتور کمپرسور، موتور invertor و موتور ambipolar و موتور quadrupole و غیره،
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: قابل حمل برای موتور ماشین لباسشویی، موتور کمپرسور، موتور مبدل و موتور Ambipolar و Quadrupole موتور و غیره،

7. Its core technologies is the invertor technology.
[ترجمه ترگمان]هسته اصلی آن فن آوری invertor است
[ترجمه گوگل]فن آوری های اصلی آن تکنولوژی اینورتر است

8. The developing of invertor arc welding machine and invertor technique in 80's are introduced in this paper.
[ترجمه ترگمان]توسعه ماشین آلات جوشکاری قوس invertor و تکنیک invertor در ۸۰ s در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، توسعه ی دستگاه جوشکاری قوس دیفرانسیل و تکنیک اینورتر در دهه ی 80 معرفی شده است

9. The SCR invertor equipment is researched and its mathematic models are established in this paper. The ideal wave forms of U_f and I_f are analysed and compared with the wave forms in actual test.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات SCR invertor مورد تحقیق قرار گرفته است و مدل های ریاضی آن در این مقاله ایجاد شده اند شکل های موج ایده آل از U _ f و I مورد تحلیل قرار می گیرند و در مقایسه با شکل های موج در تست واقعی مقایسه می شوند
[ترجمه گوگل]تجهیزات مبدل SCR مورد بررسی قرار گرفته و مدل های ریاضی آن در این مقاله پایه گذاری شده است شکل موج ایده آل U_f و I_f با فرم های موج در آزمایش واقعی مقایسه می شود

10. This paper applies the base transformation invertor space and gives a new solution to the common item equation of finite series.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، انتقال پایه فضا را اعمال کرده و یک راه حل جدید را به معادله عمومی مورد نظر سری های زمانی محدود ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله فضای مبدل مبدل پایه را اعمال می کند و راه حل جدیدی را برای معادله ی معمول مشترک سری های محدود می دهد

11. In present papaer. the control method for AC MIG process and the power source for realizing it, mainly a square wave invertor. are described.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روش کنترلی برای فرآیند MIG AC و منبع قدرت برای تحقق آن، عمدتا یک موج مربعی است شرح داده می شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر papaer روش کنترل برای AC MIG و منبع قدرت برای تحقق آن، عمدتا یک اینورتر مربع موج توصیف شده اند

12. Furthermore the experiments were completed when the circuit was connected with a three-phase invertor.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آزمایش ها زمانی تکمیل شدند که مدار با یک فاز سه فازی به هم متصل شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این آزمایش ها زمانی انجام شد که مدار با یک مبدل سه فاز مرتبط بود

13. Completed the three-phase digitized software phase-locked loop experiment. The phase-lock control has been able to guarantee the invertor output current and the grid voltage frequency synchronism.
[ترجمه ترگمان]تکمیل فاز سه فازی و آزمایش حلقه قفل فاز کنترل قفل فاز می تواند جریان خروجی invertor و فرکانس ولتاژ شبکه را تضمین کند
[ترجمه گوگل]آزمایش حلقه فازی فازی نرم افزاری سه مرحله ای را تکمیل کرد کنترل فاز قفل شده است قادر به تضمین جریان خروجی مبدل و هماهنگ سازی فرکانس ولتاژ شبکه است

14. Digital Logic Isolation. Line Receiver. Power Supply Control Feedback Control . Switching Power Supply. Transistor Invertor.
[ترجمه ترگمان]جداسازی منطق دیجیتال گیرنده خط کنترل بازخورد کنترل قدرت تعویض برق ترانزیستور Invertor
[ترجمه گوگل]جداسازی منطق دیجیتال گیرنده خط کنترل قدرت کنترل بازخورد منبع تغذیه سوئیچینگ ترانزیستور اینورتر


کلمات دیگر: