1. to inspire a rumor
شایعه ای را از خود درآوردن
2. to inspire someone with fear
کسی را به هراس انداختن
3. it is the part of a poet to inspire
کار شاعر این است که الهامگر باشد.
4. if you are not secure yourself, you will not inspire confidence
اگر خودت مطمئن نباشی نخواهی توانست اطمینان را به دیگران القا کنی.
5. We need someone who can inspire the team.
[ترجمه مهرداد] ما به کسی نیاز داریم که به تیم روحیه ببخشد.
[ترجمه شاهدا] ما به کسی نیاز داریم که بتواند جانی به تیم ببخشد.
[ترجمه h.m] ما به کسی نیاز داریم که بتواند به تیم روحیه بدهد
[ترجمه ترگمان]ما به کسی نیاز داریم که بتواند الهام بخش تیم باشد
[ترجمه گوگل]ما به کسی نیاز داریم که بتواند تیم را القا کند
6. By visiting schools, the actors hope to inspire children to put on their own productions.
[ترجمه ترگمان]این بازیگران با دیدن مدارس امیدوارند که الهام بخش کودکان برای ارائه تولیدات خود باشند
[ترجمه گوگل]با بازدید از مدارس، بازیگران امیدوارند کودکان را الهام بخشند تا تولیدات خود را به نمایش بگذارند
7. Our challenge is to motivate those voters and inspire them to join our cause.
[ترجمه ترگمان]چالش ما انگیزه دادن به آن رای دهندگان و الهام بخشیدن به آن ها برای پیوستن به نهضت ما است
[ترجمه گوگل]چالش ما این است که انگیزه دادن آن رای دهندگان و الهام بخشیدن به آنها برای پیوستن به علت ما باشد
8. As wishes may inspire dreams, so dreams may inspire wishes.
[ترجمه ترگمان]همان طور که آرزو می تواند رویاها را القا کند، رویاها ممکن است الهام بخش آرزو باشند
[ترجمه گوگل]همانطور که آرزوها ممکن است رویاها را الهام بخشند، بنابراین رویاها ممکن است الهام بخش آرزوها باشند
9. The Muse does not inspire all poets equally.
[ترجمه ترگمان]الاهه شعر همه شاعران را به طور مساوی الهام نمی دهد
[ترجمه گوگل]Muse همه شاعران را به همان اندازه الهام بخش نمی کند
10. I hope this success will inspire you to greater efforts.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم این موفقیت الهام بخش شما برای تلاش های بیشتر باشد
[ترجمه گوگل]امیدوارم این موفقیت شما را به تلاشهای بیشتر الهام دهد
11. The hospital's record does not inspire confidence .
[ترجمه ترگمان]سابقه بیمارستان باعث ایجاد اعتماد به نفس نمی شود
[ترجمه گوگل]رکورد بیمارستان به اعتماد به نفس القا نمی کند
12. The negative protagonists in the play inspire hate in me.
[ترجمه ترگمان]شخصیت منفی این نمایش الهام بخش نفرت در من می شود
[ترجمه گوگل]شخصیت های منفی در الهام گرفتن از من نفرت دارند
13. The country needs a leader who can inspire its citizens.
[ترجمه ترگمان]این کشور به رهبری نیاز دارد که بتواند به شهروندان خود الهام بخشد
[ترجمه گوگل]کشور نیاز به یک رهبر دارد که می تواند شهروندانش را الهام بخشد
14. He firmly believes music should elevate and inspire its listeners, not lull and numb them.
[ترجمه ترگمان]او قاطعانه بر این باور است که موسیقی باید شنونده خود را ارتقا دهد و الهام بخش شنوندگان باشد، نه آرامش و خنثی کردن آن ها
[ترجمه گوگل]او قاطعانه معتقد است که موسیقی باید گوش شنوندگان خود را بالا ببرد و الهام بخش باشد، نه آنها را تحمل کند و نه خسته
15. Their remaining fixture list will also hardly inspire confidence among locals even edgier than Venables and his players.
[ترجمه ترگمان]فهرست باقی مانده آن ها نیز به ندرت اعتماد به نفس در میان مردم محلی حتی نسبت به Venables و بازیکنان او را القا می کند
[ترجمه گوگل]همچنان لیست لست های باقی مانده خود را نیز به اعتماد به نفس میان مردم محلی القا می کنند، حتی از اوضاع و احوال بیش از Venables و بازیکنانش
16. It will also inform, educate, surprise, inspire trust and show authority.
[ترجمه ترگمان]همچنین مطلع کردن، آموزش دادن، غافلگیر کردن، الهام بخشیدن به اعتماد و نشان دادن قدرت خواهد بود
[ترجمه گوگل]این نیز اطلاع رسانی، آموزش، تعجب، الهام بخشیدن به اعتماد و نشان دادن قدرت است