کلمه جو
صفحه اصلی

conductress


(مونث) بلیطچی، مامور قطار، کمک راننده، بگذر,مجرا,مجری

انگلیسی به فارسی

(مؤنث) بلیط‌چی، مأمور قطار، کمک راننده


روحانی


انگلیسی به انگلیسی

• female conductor
a conductress is a woman who sells tickets on buses.

جملات نمونه

1. conductress
(مونث) بلیطچی،مامور قطار،کمک راننده

2. The conductress tried to console her with a glass of sweet, strong tea but without much success.
[ترجمه ترگمان]The سعی کرد او را با یک لیوان چای شیرین و شیرین تسلی دهد، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]روحانی سعی کرد او را با یک لیوان چای شیرین و قوی، اما بدون موفقیت بسیار، کنسول کند

3. The conductress could see I was running for the bus but she deliberately rang the bell and off it went—a typical case of I'm all right, Jack.
[ترجمه ترگمان]conductress می توانست ببیند که من برای اتوبوس می دوم، اما او عمدا زنگ را به صدا در آورد و از آن بیرون رفت - یک پرونده معمولی از من بود، جک
[ترجمه گوگل]روحانی می تواند ببیند که من برای اتوبوس در حال اجرا است، اما او به عمد زنگ زنگ زنگ زد و آن را رفت - یک نمونه معمول از من همه حق، جک

4. I'm the conductress of this carriage. Welcome to our train.
[ترجمه ترگمان]من صاحب این کالسکه هستم به قطار ما خوش اومدین
[ترجمه گوگل]من منشور این کامیون هستم به قطار ما خوش آمدید

5. The bus stopped, and the driver and conductress got out, still absorbed.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس متوقف شد و راننده و خانم مسئول بلیط پیاده شدند
[ترجمه گوگل]اتوبوس متوقف شد، راننده و راننده خارج شد، هنوز جذب شده است

6. No problem, the conductress will show you.
[ترجمه ترگمان]مشکلی نیست، خانم مسئول بلیط به شما نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی نداشته باشید

7. The conductress took the podium.
[ترجمه ترگمان]خانم مسئول بلیط سکو را گرفت
[ترجمه گوگل]روحانی به عنوان جایزه افتتاح شد


کلمات دیگر: