(موسیقی) تکنوازی کردن (در کنسرت ها)، (با دسته ی کنسرت) به سفر نمایشی رفتن
concertize
(موسیقی) تکنوازی کردن (در کنسرت ها)، (با دسته ی کنسرت) به سفر نمایشی رفتن
انگلیسی به فارسی
(موسیقی) تکنوازی کردن (در کنسرتها)، (با دستهی کنسرت) به سفر نمایشی رفتن
concertize
انگلیسی به انگلیسی
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: concertizes, concertizing, concertized
حالات: concertizes, concertizing, concertized
• : تعریف: to give solo recitals and concerts, as a musician who tours, performing alone or as a guest artist.
• give a concert (generally while on tour); perform in concerts (also concertise)
کلمات دیگر: