کلمه جو
صفحه اصلی

cramming

انگلیسی به فارسی

تکان دادن، چپانیدن، چپاندن، باشتاب یاد گرفتن، خودرا برای امتحان اماده کردن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] عمل به هم فشردن نخ های تار در پارچه جهت راه راه بافتن قسمتهایی از پارچه - عمل متراکم کردن نخهای تار در پارچه

پیشنهاد کاربران

چپاندن مطالب در حافظه در مدت کوتاه ( قبل امتحان )

try to study for some thing in short period of time

آماده شدن

شب امتحانی درس خوندن

فشرده شده

خرخونی

درهم زدن

شب امتحانی ( خوندن مطالب حجم زیاد در مدت کوتاه )


کلمات دیگر: