کلمه جو
صفحه اصلی

lunar


معنی : کم رنگ، قمری، ماهی، ماهتابی، وابسته بماه
معانی دیگر : وابسته به یا برای ماه، مهین، (نجوم و تقویم) قمری، ماه مانند، رنگ پریده، رنگ باخته، گرد، هلال، هلالی، ماه سان، مهداسی، ماهگون، (نادر) نقره دار، سیمین، نقره ای

انگلیسی به فارسی

قمری، ماهی، وابسته بماه، ماهتابی، کمرنگ


قمری، ماهی، ماهتابی، وابسته بماه، کم رنگ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the moon.

- a lunar eclipse
[ترجمه بهمنی] ماه گرفتگی
[ترجمه ترگمان] ماه گرفتگی زمانی
[ترجمه گوگل] گرفتگی قمری

(2) تعریف: determined by the period of the moon's revolution around the earth.

- a lunar calendar
[ترجمه ترگمان] تقویم قمری
[ترجمه گوگل] یک تقویم قمری

• of the moon; resembling the moon; of or pertaining to silver
lunar means relating to the moon; a formal use.
the lunar calendar measures months by the length of time it takes the moon to go round the earth once.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قمری

مترادف و متضاد

کم رنگ (صفت)
colorless, wan, wanly, inconspicuous, pale, pallid, lunar, washy

قمری (صفت)
lunar

ماهی (صفت)
lunar

ماهتابی (صفت)
lunar

وابسته بماه (صفت)
lunar

جملات نمونه

1. lunar and solar months
ماه های قمری و شمسی

2. lunar eclipse
ماه گرفتگی،ماه گرفت،خسوف

3. lunar exploration
اکتشاف ماه

4. lunar month
ماه قمری

5. lunar year
سال قمری

6. mankind's first lunar landing
نخستین فرود انسان در ماه

7. a solar calendar is different from a lunar one
تقویم شمسی با تقویم قمری فرق دارد.

8. one of the astronauts went around the moon in the command module, the other went down to the surface in the lunar module
یکی از فضانوردان که در مدول فرماندهی بود ماه را دور می زد و دیگری که در مدول ماه نشین بود به سطح ماه فرود آمد.

9. Lunar craters can be plainly seen with the aid of a small telescope.
[ترجمه ترگمان]دهانه آتشفشان به وضوح دیده می شود که با کمک یک تلسکوپ کوچک می توان آن را دید
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک تلسکوپ کوچک، میله های قمر را می توان به راحتی مشاهده کرد

10. The astronauts piloted their craft down to the lunar surface.
[ترجمه ترگمان]فضانوردان این هواپیما را به سطح ماه هدایت کردند
[ترجمه گوگل]فضانوردان خود را به سطح ماه می رسانند

11. The Spring Festival marks the beginning of the Chinese Lunar New Year.
[ترجمه ترگمان]جشنواره بهار نشانگر آغاز سال نوی میلادی در چین است
[ترجمه گوگل]جشنواره بهار نشانه آغاز سال نو چینی قمری است

12. The boat races during the Dragon Boat Festival are traditional customs to attempts to rescue the patriotic poet Chu Yuan. Chu Yuan drowned on the fifth day of the fifth lunar month in 277 B. C. Chinese citizens now throw bamboo leaves filled with cooked rice into the water. Therefore the fish could eat the rice rather than the hero poet. This later on turned into the custom of eating tzungtzu and rice dumplings.
[ترجمه ترگمان]این قایق در طول جشنواره قایق اژدها در تلاش برای نجات شاعر میهن پرست، چو یوآن است چو در پنجمین روز پنجمین ماه از ماه قمری (۲۷۷ B)غرق شد ج در حال حاضر شهروندان چینی برگ های بامبو را با برنج پخته شده به داخل آب می ریزند بنابراین، ماهی می تواند برنج را به جای شاعر قهرمان بخورد این کار بعدها تبدیل به عادت غذا خوردن و dumplings شد
[ترجمه گوگل]مسابقه قایق در جشنواره قایق اژدها گنجایش سنتی برای تلاش برای نجات شاعر وطن پرست چو یوآن است چو یوان در روز پنجم ماه پنجم ماه در 277 درجه ب اکتساب غرق شد شهروندان چینی اکنون برگ های بامبو پر از برنج پخته شده را به آب می اندازند بنابراین ماهی می تواند به جای شاعر قهرمان، برنج مصرف کند این بعدا تبدیل به آداب غذا خوردن تنگانتزو و پودرهای برنج شد

13. When there is solar halo, it will rain; when there is lunar halo, it will blow.
[ترجمه ترگمان]وقتی هاله خورشیدی وجود داشته باشد، باران خواهد بارید؛ زمانی که هاله نور وجود داشته باشد، آن نیز منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هاله خورشیدی وجود دارد، باران خواهد شد؛ زمانی که هاله قمر وجود دارد، آن را ضربه خواهد

14. "Well I suppose it is based on the old lunar months isn't it. "— 'Yes that's right. '.
[ترجمه ترگمان]\"خب، من فکر می کنم که براساس ماهه ای قدیم قمری، اینطور نیست\" - بله درست است
[ترجمه گوگل]'خب من فکر می کنم آن را بر اساس ماه های قدیمی ماه است این نیست '- 'بله درست است '

15. While one of the astronauts went round the moon in the command module, the other went down to the surface in the lunar module.
[ترجمه ترگمان]در حالی که یکی از فضانوردان به دور ماه در ماژول فرمان حرکت کرد، دیگری به سطح ماه رفت
[ترجمه گوگل]در حالی که یکی از فضانوردان در ماه فرماندهی فرماندهی ماه را سپری کرد، دیگر به ماژول ماه رسیده بود

mankind's first lunar landing

نخستین فرود انسان در ماه


lunar exploration

اکتشاف ماه


lunar eclipse

ماه گرفتگی، ماه گرفت، خسوف


lunar year

سال قمری


lunar month

ماه قمری


پیشنهاد کاربران

قمری


کلمات دیگر: