کلمه جو
صفحه اصلی

water pistol


(اسباب بازی) هفت تیر آبی، آبدزدک، هفت تیر آب پران، هفت تیر آبپاش

انگلیسی به فارسی

(اسباب بازی) هفت تیر آبی، آبدزدک، هفت تیر آب پران، هفتتیر آبپاش


تپانچه آب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a toy gun that shoots a jet or stream of water; squirt gun.

• a water pistol is a small toy gun which shoots out water.

مترادف و متضاد

squirt gun


Synonyms: super soaker, water gun


جملات نمونه

1. She was squirting the neighbours with a water pistol.
[ترجمه ترگمان]داشت با تفنگ آب پاش به همسایه ها شلیک می کرد
[ترجمه گوگل]او همسایه ها را با یک تپانچه آب می کشید

2. Some kids squirted a water pistol in her face.
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها یک تپانچه آب به صورتش انداختند
[ترجمه گوگل]بعضی از بچه ها یک تپانچه آب را در چهره اش گرفتند

3. He squirted a water pistol at me .
[ترجمه ترگمان]او تپانچه آبی را به سمتم پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او یک تپانچه آب را به من انداخت

4. Lots of events including Tombola and water pistol shooting.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حوادث از جمله Tombola و تیراندازی با کلت آبی
[ترجمه گوگل]بسیاری از حوادث از جمله تامبولا و عکسبرداری از تپانچه آب

5. In "China's Water Pistol," Paul Krugman turned commentary on China into a general attack on those who remain wary of the United States' large public debt.
[ترجمه ترگمان]پائول Krugman در فیلم \"هفت تیر آب چین\"، تفسیری را از چین به یک حمله عمومی نسبت به کسانی که نسبت به بدهی عمومی ایالات متحده نگران هستند، معطوف کرد
[ترجمه گوگل]پل کروگمن در 'تپانچه آب چین' توضیح داده است که چین به حمله عمومی علیه کسانی که از بدهی عمومی بزرگ ایالات متحده هراس دارند، سخن می گوید

6. Why does your partner carry a water pistol?
[ترجمه ترگمان]چرا شریکت یه تفنگ آبی حمل می کنه؟
[ترجمه گوگل]چرا شریک زندگی شما یک تپانچه آب دارد؟

7. They have a bazooka and you have a water pistol.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بازوکا هم دارند و یک تپانچه آبی هم دارید
[ترجمه گوگل]آنها بازوکا دارند و یک تپانچه آب دارند

8. Jack Bauer's gun is actually a water pistol, but the water shoots out in the form of bullets.
[ترجمه ترگمان]اسلحه جک باور در واقع یک تپانچه آبی است، اما آب در قالب گلوله به بیرون پرتاب می شود
[ترجمه گوگل]تفنگ جک بئور در حقیقت یک تپانچه آب است، اما آب از گلوله خارج می شود

9. Organised on a Facebook page called "Tehran's water pistol fight", the event attracted more than 000 people and prompted pages promoting similar events in other cities such as Isfahan and Karaj.
[ترجمه ترگمان]این رویداد که در یک صفحه فیس بوک به نام \"جنگ تپانچه\" تهران ترتیب داده شد، بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر را جذب کرد و صفحات را به ترویج رویداده ای مشابه در شهرهای دیگر مانند اصفهان و کرج تشویق کرد
[ترجمه گوگل]این رویداد که در صفحه فیس بوک به نام 'مبارزه با تپانچه تهران' برگزار شد، این رویداد بیش از 000 نفر را جذب کرد و صفحات مربوط به رویدادهای مشابه را در شهرهای دیگر مانند اصفهان و کرج ترویج کرد

10. The kids had been in the car and there was a water pistol on the shelf under the dash.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در اتومبیل بودند و یک تپانچه آبی روی قفسه بود
[ترجمه گوگل]بچه ها در ماشین بوده اند و یک تپانچه آب در قفسه زیر تار وجود داشت

11. And whoever is in charge of bathtime should watch out . . . there's even a water pistol cleverly disguised as a flower.
[ترجمه ترگمان]و هر کسی که مسئول مراقبت از bathtime باشد باید مراقب باشد که حتی یک تپانچه آبی هم به عنوان گل درست شده باشد
[ترجمه گوگل]و هر کسی که مسئولیت حمام را دارد، باید مراقب باشد حتی یک تپانچه آب هوشمندانه به عنوان یک گل نیز مخفی شده است

12. In the updated version, he lacked his classic catapult (slingshot), peashooter and water pistol, and sported a much softer look.
[ترجمه ترگمان]در نسخه به روز شده، او فاقد تیرکمان کلاسیک (قلاب سنگ)، peashooter و تپانچه آب بود و ظاهر بسیار ملایمی داشت
[ترجمه گوگل]در نسخه به روز شده او فاقد کلاسیک کلاسیک (تیرکمان بچه گانه)، peashooter و تپانچه آب بود، و ظاهر بسیار نرم تر نگاه کرد

13. Thank you. (Turned)hey baby ,(sentence dictionary) Husband. You have an enemy. Bring your water pistol!
[ترجمه ترگمان]متشکرم (رد شده)، بچه، (فرهنگ لغت مجازات) شما دشمن دارید pistol را بیاور!
[ترجمه گوگل]متشکرم (Turned) سلام بچه، (فرهنگ لغت جمله) شوهر شما یک دشمن دارید تپانچه آب خود را بیاورید!

14. High surface tension frustrated his attempts to fire a water pistol, and he was only able to apply eye drops by moving his eye on to the ball of liquid on the tip of the container.
[ترجمه ترگمان]کشش سطحی بالا، تلاش او برای شلیک یک کلت آب را خنثی کرد، و او تنها توانست با حرکت چشم خود به توپ مایع روی نوک ظرف قطرات چشم را به کار بیاندازد
[ترجمه گوگل]تنش در سطح بالا تلاش خود را برای آتش گرفتن یک تپانچه آب از بین می برد و او تنها قادر به اعمال قطرات چشم با حرکت دادن چشم خود به توپ مایع در نوک ظرف بود

15. It is illegal to rob a bank and then shoot at teller a water pistol.
[ترجمه ترگمان]سرقت یک بانک غیر قانونی است و سپس با یک تپانچه آبی به گوینده شلیک می شود
[ترجمه گوگل]غیر قانونی است که یک بانک را بکشید و سپس در تپانچه تیراندازی کنید

پیشنهاد کاربران

تفنگ آب پاش


کلمات دیگر: