کلمه جو
صفحه اصلی

cordless


معنی : بدون سیم
معانی دیگر : باطری دار، بی ریسمان، بی تار

انگلیسی به فارسی

بدون سیم


بی سیم، بدون سیم


انگلیسی به انگلیسی

• without a cord, without an electric cable

صفت ( adjective )
(1) تعریف: requiring no electric cord for use; battery-operated or rechargeable.

- a cordless shaver
[ترجمه ترگمان] ای ریش تراش،
[ترجمه گوگل] یک ریش تراشی بی سیم

(2) تعریف: lacking or not requiring a cord.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] بیسیم

مترادف و متضاد

بدون سیم (صفت)
cordless

جملات نمونه

1. a cordless electric shaver
ریش تراش برقی بدون سیم (یا باطری دار)

2. A cordless telephone has been installed in the house.
[ترجمه ترگمان]تلفن بی سیم در خانه نصب شده است
[ترجمه گوگل]یک تلفن بی سیم در خانه نصب شده است

3. The waitress approached Picone with a cordless phone.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با تلفن بی سیم به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت با تلفن بیسیم به Picone نزدیک شد

4. The cordless kettle may now be a fixture in most kitchens.
[ترجمه ترگمان]ممکن است که قوری بی سیم در بیشتر kitchens ثابت باشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کتری بی سیم در بسیاری از آشپزخانه ها می تواند ثابت باشد

5. The cordless version uses the VersaPak rechargeable battery system.
[ترجمه ترگمان]نسخه بی سیم از سیستم شارژ باتری قابل شارژ استفاده می کند
[ترجمه گوگل]نسخه بی سیم با استفاده از سیستم باتری قابل شارژ VersaPak

6. The cordless telephone featured 900-megahertz circuitry.
[ترجمه ترگمان]تلفن بی سیم تلفن بی سیم، مدار ۹۰۰ مگا واتی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تلفن بی سیم دارای مدارهای 900 مگا هرتز است

7. But looking only at professional power drill sales, cordless drills are accounting for 50 percent of the market.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد تنها به فروش مته کاری حرفه ای نگاه کنید، تمرین های بی سیم در حدود ۵۰ درصد از بازار را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]اما به دنبال فروش فقط در فروش مته های حرفه ای، تمرینات بی سیم برای 50 درصد از بازار حساب می شود

8. With a cordless trimmer it is important to use an efficient cutting technique to conserve power.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک تکنیک برش کارآمد برای حفظ قدرت از پاک کننده کارآمد استفاده می کند
[ترجمه گوگل]با یک ترمومتر بی سیم مهم است که از یک روش برش کارآمد برای حفظ قدرت استفاده کنید

9. A cordless one offers a solution.
[ترجمه ترگمان]دستگاه بی سیم یک راه حل ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]یک دستگاه بی سیم یک راه حل ارائه می دهد

10. If you're set on getting a cordless mouse Logitech's contender must be seriously considered.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار است یک رقیب قدیمی موس وایرلس را بگیرید باید به طور جدی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]اگر قصد دارید یک موشک بی سیم باقی بمانید، مدعی Logitech باید جدی گرفته شود

11. Fridges, cordless phones and irons will follow.
[ترجمه ترگمان]fridges، تلفن های بی سیم و دست بند از آن پیروی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]یخچال ها، تلفن های بی سیم و آهن را دنبال خواهد کرد

12. A cordless phone has no wires. It can be useful in the office or the factory.
[ترجمه ترگمان]تلفن بدون سیم تلگرافی ندارد این کار می تواند در اداره یا کارخانه مفید باشد
[ترجمه گوگل]تلفن بی سیم بدون سیم است این می تواند در دفتر یا کارخانه مفید باشد

13. The name given to a cordless mouse which operates through an infrared connection.
[ترجمه ترگمان]نامی که به یک موس وایرلس داده می شود که از طریق یک اتصال مادون قرمز کار می کند
[ترجمه گوگل]نام به موش بی سیم که از طریق یک اتصال مادون قرمز عمل می کند، داده می شود

14. Mobile stereo, Portable - radios, CD player, Cordless telephone, MD player, etc.
[ترجمه ترگمان]دستگاه استریو، radios قابل حمل، پخش کننده سی دی، تلفن Cordless، بازیکن MD و غیره
[ترجمه گوگل]استریو موبایل، قابل حمل - رادیو، دستگاه پخش سی دی، تلفن بی سیم، پخش کننده MD، و غیره

15. A circuit of portable part of cordless telephone set by using a single chip was introduced with its designing criteria, signal flow chart, circuit principle and design characteristics.
[ترجمه ترگمان]یک مدار از بخش قابل حمل خطوط تلفن بی سیم با استفاده از یک چیپ با معیارهای طراحی، نمودار جریان سیگنال، اصول مدار و خصوصیات طراحی معرفی شد
[ترجمه گوگل]یک مدار از بخش قابل حمل تلفن بی سیم با استفاده از یک تراشه تنها با معیارهای طراحی، نمودار جریان سیگنال، اصل مدار و ویژگی های طراحی معرفی شد

a cordless electric shaver

ریش‌تراش برقی بدون سیم (یا باطری‌دار)



کلمات دیگر: