کلمه جو
صفحه اصلی

dearest


1- (صدا زدن عزیزان) عزیزم، جانم، قربون، 2- گرامی ترین، عزیزترین، گرانبهاترین

انگلیسی به فارسی

گرامی‌ترین، عزیزترین، گران‌بهاترین


عزیزم


انگلیسی به انگلیسی

• beloved one, loved person
you can call someone dearest when you are very fond of them; an old-fashioned use.
you can use dearest to describe something that is very important to you.
see also dear.

جملات نمونه

1. dearest
1- (صدا زدن عزیزان) عزیزم،جانم،قربون

2. the dearest creature on earth
عزیزترین آدم روی زمین

3. their dearest wish
والاترین آرزوی آنها

4. morteza is my dearest friend
مرتضی عزیزترین دوست من است.

5. one of the dearest treasures of this museum
یکی از گرانبهاترین گنجینه های این موزه

6. morteza is my nearest and dearest friend
مرتضی صمیمی ترین و عزیزترین دوست من است.

7. Happy birthday,Darling. You are the dearest thing in the world.
[ترجمه ترگمان] تولدت مبارک، عزیزم تو عزیزترین چیز دنیا هستی
[ترجمه گوگل]تولدت مبارک عزیزم شما عزیزترین چیز دنیاست

8. Man's dearest possession is life. It is given to him but once, and he must live it so as to feel no torturing regrets for wasted years, never know the burning shame of a mean and petty past; so live that, dying, he might say: all my life, all my strength were given to the finest cause in all the world--the fight for the Liberation of Mankind.
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین دارایی انسان، زندگی است به او داده اند، اما یک بار، و او باید آن را زنده نگه دارد، و آن قدر زنده بماند که به هیچ وجه عذاب وجدان نداشته باشد، و در آن حال در حال مرگ است، همه نیروی من به بهترین علت در جهان است - مبارزه برای رهایی از بشریت - مبارزه برای بشریت
[ترجمه گوگل]عزیزترین دارایی انسان، زندگی است این به او داده می شود، اما یک بار، و او باید آن را زندگی می کند تا احساسات شکنجه را برای سال های هدر ندهد، هرگز نمی دانم که شرم سوختن یک عنصر متوسط ​​و کوچک؛ بنابراین زندگی می کنند که می میرد، ممکن است بگوید: تمام زندگی من، تمام قدرتم را به بهترین دلیل در سراسر جهان - مبارزه برای آزاد سازی بشری داده شد

9. He's one of my dearest friends.
[ترجمه ترگمان]او یکی از دوستان عزیز من است
[ترجمه گوگل]او یکی از عزیزترین دوستان من است

10. Dearest Maria, Aren't I terrible, not coming back like I promised?
[ترجمه ترگمان]ماریای عزیز، من خیلی وحشتناک نیستم، مگه نه که همونطور که قول داده بودم برگردم؟
[ترجمه گوگل]عزیزم ماریا، آیا من وحشتناک نیستم، همانطور که وعده دادم، نمی آیم؟

11. His dearest wish is to see his grandchildren again.
[ترجمه ترگمان]عزیزترین آرزوی او این است که بار دیگر نوه هایش را ببیند
[ترجمه گوگل]آرزوی بزرگ او این است که دوباره نوه هایش را ببیند

12. It was her dearest wish to have a family.
[ترجمه ترگمان]بهترین آرزوی او این بود که یک خانواده داشته باشد
[ترجمه گوگل]آرزوی او برای داشتن یک خانواده بود

13. The secret truth, dearest, is that I can not bear dating.
[ترجمه ترگمان]حقیقت نهانی، این است که من نمی توانم با کسی قرار بگذارم
[ترجمه گوگل]حقیقت راز، عزیزترین، این است که من نمی توانم تحمل کنم

14. Those whose nearest and dearest suffer hearing loss are offered very little assistance to meet the situation!
[ترجمه ترگمان]کسانی که نزدیک ترین و عزیزترین از دست دادن شنوایی خود را تحمل می کنند، کمک های بسیار کمی برای مقابله با این وضعیت ارائه می دهند!
[ترجمه گوگل]کسانی که نزدیکترین و عزیزترین دچار افت شنوایی هستند، کمک بسیار کمی برای برطرف شدن وضعیت فراهم می کنند!

15. My dearest love to all of you.
[ترجمه الکساندرا] عزیزم تمام عشقم از توست.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، عشق من به همه شما
[ترجمه گوگل]عزیزم عزیزم به همه شما

پیشنهاد کاربران

dearest


کلمات دیگر: