کلمه جو
صفحه اصلی

thresh


معنی : کوبیدن، خرمن کوبی کردن، از پوست دراوردن
معانی دیگر : خرمن کوبیدن، رجوع شود به: thrash

انگلیسی به فارسی

کوبیدن، از پوست درآوردن، خرمن کوبی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: threshes, threshing, threshed
(1) تعریف: to separate the grain from the chaff of (a cereal such as wheat).

(2) تعریف: to beat with, or as though with, a flail.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: thresh out, thresh over
• : تعریف: to separate grain from chaff with a flail or thresher.

• thrash, beat out grain from husks
when people thresh corn, wheat, or rice, they beat it in order to separate the grains from the rest of it.

مترادف و متضاد

کوبیدن (فعل)
grind, stub, forge, beat, thrash, fustigate, mallet, ram, berry, knock, pummel, flail, drive, bruise, stave, hammer, frap, pash, smite, nail, pound, thresh, whang

خرمن کوبی کردن (فعل)
thrash, thresh

از پوست دراوردن (فعل)
thrash, thresh

جملات نمونه

1. thresh out
رجوع شود به: thrash out

2. The farmers are threshing their wheat.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان گندم خود را threshing
[ترجمه گوگل]کشاورزان گندم خود را تمیز می کنند

3. Farmers thresh grain with threshing machines.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان غلات را با ماشین های خرمن ذخیره می کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان دانه ها را با ماشین های شستشو می برند

4. They threshed the matter over before reaching a conclusion.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که به نتیجه ای برسند، موضوع را به هم زدند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از رسیدن به نتیجه، این موضوع را مورد انتقاد قرار دادند

5. He threshed his son with a stick.
[ترجمه ترگمان]با عصایش به پسرش حمله کرد
[ترجمه گوگل]او پسرش را با یک چوب پر کرد

6. New inventions like the steam plow threshing machine, and reaper led to significant farm workforce reductions.
[ترجمه ترگمان]اختراعات جدید مانند ماشین خرمن بخار ماشین، و درو گری منجر به کاهش چشمگیر نیروی کار کشاورزی شد
[ترجمه گوگل]اختراعات جدید مانند ماشین شستشوی بخار و شخم زدن باعث کاهش قابل ملاحظه نیروی کار مزرعه می شود

7. Chapel looked as if he'd fallen into a threshing machine.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسید که انگار به یک ماشین خرم نکوب افتاده باشد
[ترجمه گوگل]Chapel به نظر می رسید که او را به یک ماشین شخم فرو کرده است

8. It is then wise to thresh as soon as possible to avoid loss to rats and mice.
[ترجمه ترگمان]آن وقت عاقلانه است که به محض امکان از دست دادن موش های صحرایی و موش ها جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]پس از آن عاقلانه است که در اسرع وقت برای جلوگیری از از دست دادن به موش و موش سوری

9. Threshing machines spread where grain was harvested in developed countries.
[ترجمه ترگمان]ماشین های threshing در جاییکه غلات در کشورهای توسعه یافته برداشت می شوند، گسترش می یابند
[ترجمه گوگل]ماشین آلات شستشو که در کشورهای توسعه یافته غلات یافت می شود

10. It then does so with tremendous activity, threshing with lateral movements of the sword among the fish.
[ترجمه ترگمان]سپس با فعالیت بسیار زیاد، threshing با حرکات جانبی شمشیر در میان ماهی ها انجام می شود
[ترجمه گوگل]سپس آن را با فعالیت فوق العاده ای انجام می دهد، که با حرکات جانبی شمشیر در میان ماهی ها شستشو می دهد

11. All morning we seeded beans and corn, threshed sesame seeds and transplanted young peppers.
[ترجمه ترگمان]تمام صبح ما لوبیا و ذرت، بذر threshed و فلفل نمکی seeded
[ترجمه گوگل]تمام صبح ما لوبیا و ذرت را بذر کردیم، دانه های کنجد را بریزیم و فلفل های تازه را پیوند دادیم

12. The farmers used to thresh the grain by hand, but now machines thresh it.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان دانه ها را با دست می گرفتند، اما حالا ماشین ها آن را تخلیه می کردند
[ترجمه گوگل]کشاورزان خوراک دانه را به صورت دستی فرو بردند، اما اکنون دستگاهها آن را از بین میبرند

13. A firewall screen is all thresh to our datum.
[ترجمه ترگمان]یک صفحه دیوارآتش همه thresh به داده ما داده می شود
[ترجمه گوگل]صفحه فایروال همه به پایه ما برسند

14. TY series threshers are supposed to be applied to thresh maize ear after peeling.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که threshers سری TY پس از پوسته سازی به گوش ذرت مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود برای جلوگیری از خشک کردن ذرت پس از لایه برداری استفاده شود

اصطلاحات

thresh out

رجوع شود به: thrash out



کلمات دیگر: