کلمه جو
صفحه اصلی

worrisome


معنی : مزاحم، ازار دهنده، غمزده، مسبب ناراحتی
معانی دیگر : نگران کننده، دلواپس کننده، بیم انگیز

انگلیسی به فارسی

مزاحم، غمزده، مسبب ناراحتی، ازار دهنده


نگران کننده است، مزاحم، غمزده، مسبب ناراحتی، ازار دهنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: worrisomely (adv.)
(1) تعریف: causing worry; disturbing.
مشابه: bothersome, frightening, troublesome

- worrisome news
[ترجمه نوید] اخبار نگران کننده
[ترجمه ترگمان] اخبار نگران کننده
[ترجمه گوگل] اخبار مضر

(2) تعریف: tending to worry.
مشابه: fretful

• worrying; tending to worry

مترادف و متضاد

مزاحم (صفت)
troublesome, annoying, pesky, obtrusive, bothersome, molesting, tiresome, troublous, importunate, hindering, worrisome

ازار دهنده (صفت)
galling, irritating, nettlesome, pestiferous, worrisome

غمزده (صفت)
worrisome

مسبب ناراحتی (صفت)
worrisome

troublesome


Synonyms: agonizing, alarming, annoying, anxious, apprehensive, bothersome, burdensome, disquieting, disturbing, inconvenient, irksome, irritating, nervous, taxing, tiresome, trying, uneasy, unnerving, upsetting, vexing, wearisome, worrying


جملات نمونه

1. Military analysts say the manning problems are worrisome, and if left uncorrected, may signal readiness problems.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات مربوط به نیروی انسانی نگران کننده هستند و اگر خارج شوند، ممکن است مشکلات آمادگی سیگنال را نشان دهند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات مونتینگ نگران کننده هستند و اگر اصلاح نشده باشند، ممکن است مشکلات آمادگی را بنویسند

2. The basis for judicial intervention becomes clear and worrisome problems of jurisdictional versus non jurisdictional errors of law are left behind.
[ترجمه ترگمان]اساس مداخله قضایی روشن و نگران کننده است و مشکلات حقوقی jurisdictional و jurisdictional در مقابل اشتباه ات غیر قانونی law در پشت سر گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]پایه ای برای مداخله قضایی واضح و مضطرب می شود و مشکالت قانونی و غیرقانونی بودن قوانین در پشت سر گذاشته می شود

3. Particularly worrisome were the fruit drinks, which projected a wholesome image while containing sugar in some form or another.
[ترجمه ترگمان]به خصوص نگران کننده تر، نوشیدنی های میوه ای بود که تصویر سالم و سالمی را در مدتی حاوی شکر در برخی شکل ها می ساختند
[ترجمه گوگل]به خصوص نگرانی ها، نوشیدنی های میوه ای بود که تصویری شادابانه را در حالی که حاوی شکر در بعضی از شکل ها یا سایر شکل ها بود، پیش بینی کرد

4. These findings are worrisome, even though these increases were not statistically significant.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها نگران کننده هستند، اگرچه این افزایش ها از لحاظ آماری قابل توجه نیستند
[ترجمه گوگل]این یافته ها نگران کننده است، هرچند این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نبود

5. The political situation in the region is particularly worrisome.
[ترجمه ترگمان]وضعیت سیاسی در منطقه به طور خاص نگران کننده است
[ترجمه گوگل]وضعیت سیاسی منطقه بسیار نگران کننده است

6. The travelling burglars are worrisome because they are hard to catch.
[ترجمه ترگمان]سارقان که در حال سفر هستند، نگران کننده هستند چون گرفتن آن ها دشوار است
[ترجمه گوگل]سارقان مسافرتی نگران کننده هستند، زیرا آنها سخت گیر هستند

7. There is yet another worrisome parental pattern that I sometimes see among parents of defiant children.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک الگوی والدین نگران کننده دیگر وجود دارد که من برخی اوقات در میان والدین کودکان defiant می بینم
[ترجمه گوگل]یک الگوی والدین نگران کننده دیگری وجود دارد که گاهی اوقات در بین والدین فرزندان خجالتی دیده می شود

8. As worrisome to the Agency as loose-lipped spooks were those few outsiders who dared to write about it.
[ترجمه ترگمان]همان طور که او را نگران کرده بودند، افراد کمی بیگانه بودند که جرات نوشتن در این باره را نداشتند
[ترجمه گوگل]همانطور که نگرانی ها در مورد آژانس به عنوان فریب خورده های جنجالی بود، آن دسته از بیگانه هایی بودند که جرأت نوشتن درباره آن را نداشتند

9. But one worrisome development for insiders is the appearance of internal divisions.
[ترجمه ترگمان]اما یک پیشرفت نگران کننده برای افراد داخلی، ظهور بخش های داخلی است
[ترجمه گوگل]اما یک توسعه مضر برای خودی، ظهور تقسیمات داخلی است

10. But political fisticuffs may be less worrisome for him than the mess created by the indictments and the continuing federal investigations.
[ترجمه ترگمان]اما با ادامه تحقیقات فدرال و ادامه تحقیقات فدرال، از مشت زدن سیاسی برای او کم تر نگران کننده است
[ترجمه گوگل]اما جنجال های سیاسی ممکن است برای او نگران کننده تر از ظلم و جور ادعاهای متهم و تحقیقات فدرال است

11. The most worrisome cross-border export, however, is drugs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم ترین صادرات مرزی، مواد مخدر است
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثریت نگران کننده صادرات مرزی، مواد مخدر است

12. But the discontent is clearly worrisome to China's central government as well.
[ترجمه ترگمان]اما این نارضایتی به وضوح برای دولت مرکزی چین نگران کننده است
[ترجمه گوگل]اما نارضایتی به وضوح برای دولت مرکزی چین نیز نگران کننده است

13. This new information is very worrisome.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات جدید بسیار نگران کننده است
[ترجمه گوگل]این اطلاعات جدید بسیار نگران کننده است

پیشنهاد کاربران

در زمینه صفات شخصیتی به معنی دلواپس و مضطذب

This is a worrisome issue
این یک مساله نگران کننده است


کلمات دیگر: