کلمه جو
صفحه اصلی

woof


معنی : پارچه کتانی، پود، دست بافت، دارای پود کردن
معانی دیگر : (رجوع شود به: weft) پود، (صدای سگ) واق، هف

انگلیسی به فارسی

پود، دست بافت، پارچه کتانی، دارای پود کردن


ووف، پود، دست بافت، پارچه کتانی، دارای پود کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the crosswise threads of a fabric; filling. (Cf. warp.)

(2) تعریف: a woven texture or fabric.
اسم و ( noun, interjection )
• : تعریف: the sound made by a dog; one low bark.

• threads in a fabric that go from side to side across the weft; fabric; sound made by a dog when barking
a woof is the sound that a dog makes when it barks.

مترادف و متضاد

پارچه کتانی (اسم)
linen, woof

پود (اسم)
stamen, woof, weft

دست بافت (اسم)
woof

دارای پود کردن (فعل)
woof

جملات نمونه

1. "Miaow, miaow, " went the cat. "Woof, woof, " went the dog.
[ترجمه ترگمان]گربه گفت: \"miaow، miaow،\" به سگ نزدیک شد
[ترجمه گوگل]'میو، میوه،' گربه رفت 'عصبانی شو،' سگ رفت

2. 'Woof! Woof!' he barked.
[ترجمه ترگمان]Woof Woof با بدخلقی گفت:
[ترجمه گوگل]'ووف! وفایی! او لرزید

3. She started going "woof woof".
[ترجمه ترگمان] اون شروع کرد به هاپ
[ترجمه گوگل]او شروع به 'woof woof' کرد

4. I could hear the warp and woof of his life.
[ترجمه ترگمان]من می توانستم تاروپود زندگی او را بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانم از پیچیدگی و خجالت زندگی اش را بشنوم

5. "Meow" means "woof" in cat. George Carlin
[ترجمه ترگمان]\" \"به معنای\" بافته \" در گربه است جورج Carlin
[ترجمه گوگل]'گربه' به معنی 'گرگ' در گربه است جورج کارلین

6. The warp and woof of sth.
[ترجمه ترگمان]تاروپود و تاروپود of
[ترجمه گوگل]پیچ و تاب و خراش دادن

7. The dogs sat there without even a woof.
[ترجمه ترگمان]سگ ها بدون استثنا در آنجا نشسته بودند
[ترجمه گوگل]سگ ها حتی بدون خجالت هم نشسته بودند

8. Woof ! Woof ! I'm Doggie.
[ترجمه ترگمان]Woof Woof من سگم
[ترجمه گوگل]وفایی وفایی من Doggie هستم

9. She stopped in front of a painting of a dog and she started going "woof woof"
[ترجمه ترگمان]او جلوی تابلوی یک سگ ایستاد و شروع به حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در مقابل یک نقاشی از یک سگ متوقف شد و او شروع به 'woof woof'

10. I began to understand our pattern was set and that there was a warp and woof to the larger world.
[ترجمه ترگمان]کم کم متوجه شدم که الگوی ما در حال شکل گیری است و تاروپود آن به جهان بزرگتری وصل شده اند
[ترجمه گوگل]من شروع به درک کردن الگوی ما شده بودیم و به جهان بزرگتر پیچیدگی و پیچیدگی می کردیم

11. One of them was the mountain chicken, emitting a discreet, woof.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها مرغ کوهی بود و a از آن ساطع می شد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها مرغ کوهستانی بود، که به آرامی و با صدای بلند پخش می کرد

12. By the time it had run a few days, workers were good-naturedly barking Woof, woof! at me when I shook hands at plant gates during shift changes.
[ترجمه ترگمان]در مدتی که چند روز طول کشید، کارگران با مهربانی پارس کردند زمانی که در طول تغییرات شیفت به گیت کارخانه دست دادم، به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]چند روزی بود که کارگران خندیدند وفادار! در زمانی که من دستان خود را در زانوی گیاهان در طول تغییرات تغییر دادم، در من بود

13. This principle has been woven into the warp and woof of his life.
[ترجمه ترگمان]این اصل در تاروپود زندگی بافته شده است
[ترجمه گوگل]این اصل با پیچیدگی و پیچیدگی زندگی خود به هم پیوسته است

14. Its soul is too complex to adjust itself to the slimy woof of our social fabric.
[ترجمه ترگمان]روح آن بیش از آن پیچیده است که خود را با بافت slimy تاروپود اجتماعی خود تطبیق دهد
[ترجمه گوگل]روح آن بیش از حد پیچیده است تا خود را به زحمت باریک از ساختار اجتماعی ما متصل کند

پیشنهاد کاربران

واق واق سگ.
واق واق کردن سگ.

صدای سگ ، واق واق


کلمات دیگر: