کلمه جو
صفحه اصلی

remorseful


معنی : پشیمان، اندوهناک، نادم
معانی دیگر : پژمان

انگلیسی به فارسی

اندوهناک، نادم


سخاوتمندانه، پشیمان، اندوهناک، نادم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: remorsefully (adv.), remorsefulness (n.)
(1) تعریف: filled with remorse.
مترادف: contrite, penitent, repentant, self-reproachful
متضاد: remorseless, unremorseful
مشابه: apologetic, ashamed, compunctious, guilty, regretful, rueful, sorry

- When he realized how much he had really hurt his brother, he was remorseful.
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید که چقدر به برادرش صدمه زده است، پشیمان بود
[ترجمه گوگل] هنگامی که او متوجه شد که چقدر او واقعا برادرش را آسیب رسانده بود، او عذر خواهی کرد
- Ten years in prison had not made him remorseful, and the board denied his petition for parole.
[ترجمه ترگمان] ده سال زندان او را ناراحت نکرده بود و هیات مدیره درخواست عفو مشروط می کرد
[ترجمه گوگل] ده سال زندان او را مجازات نکرد و هیئت مدیره دادخواست خود را برای آزادی از دست داد

(2) تعریف: marked or caused by deep regret.
مترادف: contrite, penitent, repentant
مشابه: apologetic, ashamed, compunctious, guilty, rueful, self-reproachful, sorry

- She let out a remorseful groan.
[ترجمه ترگمان] او با پشیمانی خود را رها کرد
[ترجمه گوگل] او یک مهمان نوازنده را بیرون کشید

• regretful, sorrowful, characterized by feelings of guilt
someone who is remorseful has strong feelings of regret and guilt about something that they have done; a formal word.

مترادف و متضاد

پشیمان (صفت)
sorry, contrite, regretful, remorseful, penitent

اندوهناک (صفت)
sad, sorrowful, remorseful, penitent, woeful, distressful, rueful, tristful

نادم (صفت)
regretful, remorseful, penitent

guilty, ashamed


Synonyms: apologetic, attritional, chastened, compunctious, conscience-stricken, contrite, guilt-ridden, mournful, penitent, penitential, regretful, repentant, rueful, sad, self-reproachful, sorrowful, sorry


Antonyms: callous, merciless, remorseless, ruthless, unashamed, unmerciful


جملات نمونه

1. he is remorseful for what he has done
از آن چه کرده است پشیمان است.

2. He seemed genuinely remorseful for what he had done.
[ترجمه ترگمان]او به راستی از کاری که کرده بود پشیمان بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر آنچه که انجام داده بود، به شدت مخالفت می کرد

3. He was genuinely remorseful.
[ترجمه ترگمان]او واقعا پشیمان بود
[ترجمه گوگل]او واقعا احمقانه بود

4. They saw a sometimes remorseful, if inarticulate and profane, Davis recount his now-familiar tale of killing 12-year-old Polly.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دیویس داستان آشنای خود را درباره کشتن پولی ۱۲ ساله تعریف کرد، آن ها گاه احساس پشیمانی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها دیوانه گاه گاه وحشیانه، اگر نامعقول و بی رحمانه دیدند، داستانی را که در حال حاضر در مورد کشتن پولی 12 ساله است، به یاد می آورند

5. Beating remorseful and loud the mutable sands of the sea - shore.
[ترجمه ترگمان]شکست و برخورد با شن های ساحل دریا
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم و با صدای بلند شن و ماسه قابل تغییر در دریا - ساحل

6. Xuan was remorseful, but he was too stubborn to admit he had been wrong.
[ترجمه ترگمان]xuan ناراحت بود، اما بیش از آن لجباز بود که قبول کند که اشتباه کرده است
[ترجمه گوگل]خووان مجذوب او شد، اما او بیش از حد سرسختانه اعتراف کرد که اشتباه کرده بود

7. The minister well knew -- subtle, but remorseful hypocrite that he was!
[ترجمه ترگمان]وزیر خوب میدونست … زیرکانه بود، اما اون ریاکار remorseful بود
[ترجمه گوگل]وزیر به خوبی می دانست - منافق ظریف، اما منصفانه است که او بود!

8. I want to put the more shamefaced and remorseful of them to work, Profumo style.
[ترجمه ترگمان]می خواهم خجالت زده و پشیمان از آن ها باشم تا کار کنم، به سبک Profumo
[ترجمه گوگل]من می خواهم بیشتر شرمسار و شگفت انگیز از آنها برای کار، سبک Profumo

9. As you look remorseful I will forgive you.
[ترجمه ترگمان]همان طور که تو پشیمان به نظر می رسی، من تو را می بخشم
[ترجمه گوگل]همانطور که شما نگاه می کنید با احترام، من شما را ببخش

10. His voice assumed a remorseful tone as he apologized.
[ترجمه ترگمان]صدایش لحن غمگینی به خود گرفت و عذرخواهی کرد
[ترجمه گوگل]صدای او همانطور که عذرخواهی کرد، لحن تکراری را به خود جلب کرد

11. He represented to the court that the accused was very remorseful.
[ترجمه ترگمان]او به دادگاه نشان داد که متهم بسیار پشیمان است
[ترجمه گوگل]او به دادگاه ارائه داد که متهم بسیار احمق بود

12. An A major-F major chord progression is heard as the remorseful Achilles reflects on his men who died through his fault.
[ترجمه ترگمان]یک پیشرفت عمده F - F [ F ] به عنوان the پشیمانی در مردانی که در اثر خطای او جان باختند به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]یک پیشرفت وتر از عمده ترین F ها شنیده می شود، زیرا آشیل که در حال سخن گفتن است، نشان دهنده ی مردانی است که در اثر گناه خود فوت کرده اند

13. Can't you let lad go just for this once? He is genuinely remorseful.
[ترجمه ترگمان]نمی توانی به پسرک اجازه بدهی که فقط یک بار برای این کار برود؟ او واقعا پشیمان است
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانید یک بار فقط برای این خانم بگردید؟ او واقعا احمقانه است

14. The truth is that a woman is extremely susceptible to a man who remorseful.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که یک زن به شدت به مردی حساس است که از آن پشیمان است
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که یک زن به شدت حساس به یک مرد است که با احتیاط برخورد می کند

15. Ashurst bit at his sleeve, to stifle a groan of remorseful longing.
[ترجمه ترگمان]Ashurst در آستین او گاز گرفت تا ناله پشیمانی را خفه کند
[ترجمه گوگل]Ashurst کمی در آستین خود را، برای خفه شدن یک غرغر از تمسخر سخنرانی

He is remorseful for what he has done.

از آن چه کرده است پشیمان است.



کلمات دیگر: