کلمه جو
صفحه اصلی

worrier


معنی : کسی یا چیزی که غم میخورد
معانی دیگر : اندیشناک

انگلیسی به فارسی

کسی یا چیزی که غم میخورد، اندیشناک


نگران کننده، کسی یا چیزی که غم میخورد


انگلیسی به انگلیسی

• one who worries, one who feels anxious about the future, one who frets, one who broods
a worrier is someone who spends too much time thinking about problems or unpleasant things.

مترادف و متضاد

کسی یا چیزی که غم میخورد (اسم)
worrier

جملات نمونه

1. I can't help being a worrier - some people are just born that way.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به این چیزها کمک کنم - بعضی از مردم از این طرف به دنیا اومدن
[ترجمه گوگل]من نمی توانم یک نگران کننده باشم - بعضی از مردم به همین ترتیب متولد شده اند

2. Her mother was a born worrier.
[ترجمه ترگمان]مادرش از فکر متولد شده بود
[ترجمه گوگل]مادرش یک نگرانی متولد شده بود

3. Don't be such a worrier!
[ترجمه ترگمان]نگران نباش!
[ترجمه گوگل]چنین نگران نباشید!

4. He's such a worrier.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی worrier
[ترجمه گوگل]او چنین نگران کننده ای است

5. My grandmother was always a worrier, and I take after her.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم همیشه نگران بود و من هم دنبالش می رفتم
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من همیشه نگران کننده بود، و من بعد از او

6. Bless her, she was such a little worrier.
[ترجمه ترگمان] خدا حفظش کنه اون یکم زیادی از تو نگران بود
[ترجمه گوگل]او را برکت دهید، او چنین نگران کننده ای بود

7. Whatever else he was, Blondel wasn't a worrier.
[ترجمه ترگمان]هر چیز دیگه ای که بود
[ترجمه گوگل]هر چه او بود، بلاندل نگران کننده نبود

8. Stop being such a worrier.
[ترجمه ترگمان] اینقدر نگران نباش
[ترجمه گوگل]متوقف کردن چنین نگرانی

9. Parents often balance other, with one the worrier and the other one remaining calm.
[ترجمه ترگمان]والدین اغلب با یکدیگر تعادل برقرار می کنند و دیگری آرامش خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]والدین اغلب دیگران را متعادل می کنند، یکی از آنها نگران کننده است و دیگری آرامش بخش است

10. Rory the warrior and Roger the worrier were reared wrongly in a rural brewery.
[ترجمه ترگمان]روری جنگجو و راجر the در آبجوسازی روستایی به اشتباه بزرگ شدند
[ترجمه گوگل]روری جنگجو و راجر نگران بودند در اشتباه در یک آبجوسازی روستایی کشتند

11. During the war time, worrier riding the horse to kill the enemy.
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ، نگرانی از اسب برای کشتن دشمن بود
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، نگرانی سوار اسب برای کشتن دشمن

12. Shortcomings: Fussy, a worrier, overcritical, harsh, perfectionist and conservative, hard to please, pessimistic, worries.
[ترجمه ترگمان]Shortcomings: Fussy، a، overcritical، harsh، perfectionist، conservative، سخت برای خشنود کردن، بدبینانه، نگران
[ترجمه گوگل]کمبودهای Fussy، نگران کننده، بیش از حد کرات، سخت، کمال گرا و محافظه کار، سخت به لطفا، بدبینانه، نگرانی

13. Many of the participants were something of a worrier throughout their life.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت کنندگان در طول زندگی خود چیزی از a بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت کنندگان در طول زندگی خود چیزی نگران کننده ای بودند

14. What's an inflation worrier to do?
[ترجمه ترگمان]تورم برای چه باید انجام شود؟
[ترجمه گوگل]چطور یک تورم تورمی برای انجام دادن دارد؟

پیشنهاد کاربران

آدم همیشه نگران


کلمات دیگر: