کلمه جو
صفحه اصلی

wristband


معنی : بند، النگو، دست بند، سراستین، سر دست
معانی دیگر : (نوار یا هر چیزی که مچ را می پوشاند) مچ پیچ، مچ بند، سرآستین، مچ پیراهن

انگلیسی به فارسی

سراستین، سر دست، النگو، دستبند، بند


دستبند، بند، دست بند، سراستین، سر دست، النگو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various bands that fasten around the wrist.

• band or part of sleeve covering wrist; cuff

مترادف و متضاد

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

النگو (اسم)
bracelet, wristlet, wristband, bangle

دست بند (اسم)
shackle, bracelet, wristlet, wristband, cuff, manacle

سراستین (اسم)
wristband, cuff

سر دست (اسم)
wristband

جملات نمونه

1. Almost all hospitals use a wrist-band of some kind with your name and details on it.
[ترجمه ترگمان]تقریبا تمام بیمارستان ها از دسته ای از دسته ای با نام و جزئیات خود در آن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام بیمارستان ها با استفاده از یک مچ بند از نوع خاصی با نام و مشخصات شما در آن استفاده می کنند

2. Pure terror-driven reflex brought the mini-blazers in my wristbands into action.
[ترجمه ترگمان]عکس العمل محض، the کوچک را در سر آستین ها به عمل آورد
[ترجمه گوگل]رفلکس خالص تروریستی، مینی بذرها را در دستبند من به کار گرفته است

3. Wear a plastic wristband printed with your last name and social-security number.
[ترجمه ترگمان]یک wristband پلاستیکی که با نام خانوادگی تان و شماره امنیت اجتماعی چاپ می شود، بپوشید
[ترجمه گوگل]دستبند پلاستیکی با نام خانوادگی و شماره امنیت اجتماعی خود را چاپ کنید

4. He has to wear a security wristband and be under constant supervision.
[ترجمه ترگمان]او باید یک محافظ امنیتی بپوشد و تحت نظارت مداوم قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او باید دستبند امنیتی را بپوشاند و تحت نظارت مستمر قرار گیرد

5. The wristband has a velcro strap clasp.
[ترجمه ترگمان]The دارای یک گیرای طلایی رنگ است
[ترجمه گوگل]بند دارد دارای یک بند بند است

6. Functional dry - fit vest, wristband watch, towel and cracked heel cream.
[ترجمه ترگمان]جلیقه مناسب خشک، ساعت مچی، حوله و کرم پودر ترک خورده
[ترجمه گوگل]جلیقه ای مناسب برای خشک کردن، ساعت مچی، حوله و حوله کرافت شده

7. If a colored wristband is enough to skew your moral judgment, imagine how you are affected by the "D" or the "R" label on your voting registration.
[ترجمه ترگمان]اگر یک wristband رنگی به اندازه کافی برای انحراف قضاوت اخلاقی شما کافی باشد، تصور کنید که چگونه تحت تاثیر \"D\" یا برچسب \"R\" در ثبت رای خود قرار می گیرید
[ترجمه گوگل]اگر یک دستبند رنگی به اندازه کافی برای برانگیختن قضاوت اخلاقی خود، تصور کنید که چگونه شما تحت عنوان 'D' یا 'R' در ثبت نام رأی گیری خود تحت تاثیر قرار می گیرید

8. Guests will now be given a wristband to identify them as paying customers.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مهمان ها به یک wristband داده خواهند شد تا آن ها را به عنوان پرداخت مشتری شناسایی کنند
[ترجمه گوگل]اکنون مهمانان دستبند خود را به عنوان مشتری پرداخت می کنند

9. A sensing wristband automatically detects a fall or heart problems in an elderly occupant and can send an alert.
[ترجمه ترگمان]یک حس کننده حسی به طور خودکار دچار مشکل افتادن یا افتادن مشکلات قلبی در یک فرد مسن می شود و می تواند هشداری ارسال کند
[ترجمه گوگل]یک دستبند سنجنده به طور خودکار مشکلات سقوط یا قلب را در یک مسکن سالمند تشخیص می دهد و می تواند هشدار را ارسال کند

10. Mr Tabuni wears a wristband emblazoned with morning star.
[ترجمه ترگمان]آقای Tabuni یک wristband مزین به ستاره صبح می پوشد
[ترجمه گوگل]آقای Tabuni یک دست بند با ستاره صبح دارد

11. Its new UP is a slick, water-resistant wristband with a built-in accelerometer, much like Apple's (AAPL) iPhone.
[ترجمه ترگمان]این روش جدید، یک wristband مقاوم در برابر آب با یک شتاب سنج توکار است، که بیشتر شبیه به آیفون (AAPL)است
[ترجمه گوگل]جدید UP آن یک بند ضد آب و مقاوم در برابر آب با شتاب سنج داخلی است که بسیار شبیه آی فون اپل (AAPL) است

12. A functioning prototype of the wristband technology exists, but it's still too bulky.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه اولیه از فن آوری wristband وجود دارد، اما هنوز خیلی حجیم است
[ترجمه گوگل]یک نمونه اولیه از فناوری دست بند وجود دارد، اما هنوز خیلی بزرگ است

13. The wristband was getting close, but you still had to take out your cell phone to look at the information.
[ترجمه ترگمان]سر آستین داشت نزدیک می شد، اما هنوز باید موبایلت را برداری تا به اطلاعات نگاه کنی
[ترجمه گوگل]دست بند نزدیک شد، اما شما هنوز هم مجبور شدید تلفن همراه خود را به نگاه کردن به اطلاعات

14. The wristband communicates with the home system wirelessly.
[ترجمه ترگمان]The بدون سیم با سیستم خانگی ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]دستبند با سیستم بیسیم ارتباط برقرار می کند

15. Results: 91% of pregnant women choose hospital wristband as identification mark, 100% of the obstetric nurses, midwives and nurses in operating room select wristband as a symbol knowledge.
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۹۱ % زنان باردار بیمارستان hospital را به عنوان علامت شناسایی انتخاب می کنند، ۱۰۰ % پرستاران obstetric، ماماها و پرستاران در اتاق عمل wristband را به عنوان یک دانش نماد انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]نتایج 91٪ از زنان باردار به عنوان علامت شناسایی، بند بند بیمارستان را انتخاب می کنند، 100٪ از پرستارهای مامایی، ماماها و پرستاران در اتاق عمل، بند را به عنوان دانش نمادی انتخاب می کنند

پیشنهاد کاربران

مچ بند
بند ساعت

مچ بندی که توی بارها و کلاب ها دستِ افراد حاضر میکنن تا نشون بدن اون شخص به لحاظ قانونی میتونه نوشیدنی الکل دار مصرف کنه یا نه.
در واقع بعد از تایید شدن سنش ( باید بالای ۲۱ سال باشه ) یه مچ بند به دستش میبندن که توی بار بتونه نوشیدنی الکل دار سفارش بده.

مچ بند مشابه ساعت مچی wrist watch


کلمات دیگر: