1. It was not seemly for ladies to talk about money.
[ترجمه ترگمان]برای خانم ها مناسب نبود که در مورد پول حرف بزنند
[ترجمه گوگل]برای خانم ها به نظر نمی رسد برای پول صحبت کند
2. It was not considered seemly to talk in such a way in front of the children.
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با چنین روشی در مقابل بچه ها مناسب به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسید که در مقابل کودکان به گونه ای صحبت کنیم
3. Self-assertion was not thought seemly in a woman.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس در یک زن بسیار مناسب نبود
[ترجمه گوگل]خودتنظیمی به نظر می رسد به ظاهر در یک زن نیست
4. It would not have been very seemly for the ladies to hear all the shouting.
[ترجمه ترگمان]برای خانم ها مناسب نبود که همه داد و فریاد را بشنوند
[ترجمه گوگل]این برای بانوان برای شنیدن تمام فریادها بسیار دلنشین نبوده است
5. Chewing gum on a train is not seemly in a lady.
[ترجمه ترگمان]آدامس جویده شده روی یک قطار کار درستی نیست
[ترجمه گوگل]آدامس آدامس در یک قطار به نظر نمی رسد در یک خانم
6. Young people should address their elders in a seemly manner.
[ترجمه ترگمان]جوانان باید به شیوه مناسبی به ریش سفیدان خود بپردازند
[ترجمه گوگل]جوانان باید نسبت به بزرگان خود به نحو شایسته ای پاسخ دهند
7. We will call at a more seemly time.
[ترجمه ترگمان]ما به زمان مناسب تری زنگ می زنیم
[ترجمه گوگل]ما با یک زمان معقول تر تماس خواهیم گرفت
8. I dare say it would have been more seemly to decline this proposal.
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشد این پیشنهاد را رد کنی
[ترجمه گوگل]جرأت می کنم می گوئیم که این پیشنهاد را رد کرد
9. Select a seemly pollinating time. the good time is when the stamens must be mature. (mature stigma is trifid which has mucilage on it).
[ترجمه ترگمان]یک زمان مناسب را انتخاب کنید زمان مناسب زمانی است که the باید بالغ شود (ننگ بالغ trifid است که بر روی آن نوشته شده است)
[ترجمه گوگل]یک زمان گرده افشانی را انتخاب کنید زمان خوب این است که پرچم ها باید بالغ باشند (نگرش بالغ و بی نظیر است که موقت بر آن است)
10. It isn't seemly to let the baby play with scissors.
[ترجمه ترگمان]اجازه نمی دهد که بچه با قیچی بازی کند
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که کودک با قیچی بازی کند
11. She smiled to her grandfather nearby and seemly showing off her ability.
[ترجمه ترگمان]او به پدر بزرگش که در آن نزدیکی بود لبخند زد و به طور جدی توانایی خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]او به نزدیک پدربزرگش لبخند زده و به نظر می رسد توانایی او را نشان می دهد
12. Would it be seemly to have a moment of silence for the Iraqi corpses?
[ترجمه ترگمان]آیا بهتر است یک لحظه سکوت برای اجساد عراقی داشته باشیم؟
[ترجمه گوگل]آیا به نظر می رسد که لحظه ای سکوت برای جسد عراقی داشته باشیم؟
13. It would be more seemly to tell her after the funeral.
[ترجمه ترگمان]پس از مراسم تدفین برایش آسان تر می شد
[ترجمه گوگل]بعد از مراسم تشییع جنازه بیشتر به نظر می رسد
14. We no longer pay a seemly deference to our superiors.
[ترجمه ترگمان]ما دیگر نسبت به مافوق خود احترام قائل نیستیم
[ترجمه گوگل]ما دیگر به سرپرست ما نسبتا نادیده می گیریم