کلمه جو
صفحه اصلی

wrapped


معنی : پیچیده

انگلیسی به فارسی

پیچیده شده، پیچیده


انگلیسی به انگلیسی

• packed; bound; covered; swathed; enveloped; enwrapped; encased; enclosed; veiled; concealed

مترادف و متضاد

پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate

جملات نمونه

1. wrapped up in
(کاملا) مجذوب،تمام هم و غم (کسی متوجه چیزی بودن)

2. he wrapped his clothes in a bundle
او لباس های خود را در بقچه پیچید.

3. i wrapped the shawl around my neck
شال گردن را دور گردنم پیچیدم.

4. i wrapped the stricken soldier in my coat and sat down beside him
سرباز زخمی را در پالتو خود پیچیدم و پهلویش نشستم.

5. she wrapped the meat in aluminium foil
گوشت را در کاغذ آلومینیم پیچید.

6. they wrapped the sailor's corpse in a flag and threw it into the sea
جسد ملوان را در پرچم پیچیدند و به دریا افکندند.

7. be wrapped in something
در چیزی پوشانده شدن

8. be wrapped up in something (or somebody)
1- دست اندرکار،سهیم در کاری 2- (کاملا) سرگرم چیز یا شخصی شدن

9. a town wrapped in fog
شهری که مه آن را فراگرفته بود

10. i was wrapped in strange feeling of blitheness and dauntlessness
احساس نشاط و بی باکی عجیبی وجودم را فراگرفت.

11. my sister wrapped her arms around the baby
خواهرم بازوان خود را دور کودک حلقه کرد.

12. my thoughts were wrapped in mist and i could not make them coherent
افکارم در غباری از مه فرو رفته بود و نمی توانستم آن را سامان دهم.

13. the baby was wrapped in a blanket and couched on the sofa
کودک را در پتو پیچیده و روی نیمکت خوابانده بودند.

14. the box was wrapped in a plastic sheet
جعبه را با ورقه ی پلاستیکی پوشانده بودند.

15. they are so wrapped up in their children that they have stopped socializing
آنقدر سرگرم بچه های خود هستند که دیگر با کسی معاشرت نمی کنند.

16. she gently disengaged the child's fingers which were wrapped around the candy
او به آرامی انگشتان بچه را که دور آب نبات حلقه شده بود از هم باز کرد.

17. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

18. The parcel was wrapped in plain brown paper.
[ترجمه ترگمان]بسته در کاغذ قهوه ای رنگی پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]این بسته در کاغذ قهوه ای ساده قرار گرفت

19. He wrapped the package in brown paper and tied it with string.
[ترجمه ترگمان]بسته را در کاغذ قهوه ای حلقه کرد و آن را با نخ بست
[ترجمه گوگل]او بسته را در کاغذ قهوه بسته و با رشته مرتبط کرد

20. He wrapped the present in pretty paper for his girlfriend.
[ترجمه ترگمان]اون هدیه رو تو یه کاغذ قشنگ برای دوست دخترش بسته بندی کرد
[ترجمه گوگل]او برای دخترش دوستانه را در کاغذ زیبا قرار داد

21. The present was beautifully wrapped in gold paper.
[ترجمه ترگمان]هدیه به زیبایی در کاغذ طلا پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر زیبایی در کاغذ طلا پیچیده شده است

22. The children are wrapped up snug by the fire.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دور آتش جمع شده اند
[ترجمه گوگل]کودکان با آتش بسته میشوند

پیشنهاد کاربران

پیچیدن


پوشش دادن

پیچیده شده

کاور کردن

کادو کردن

مربوط شده

چیبک

بیته بندی. پیچیدن. پوشش دادن. کاور کردن

غلاف

بسیار خوشحال در عامیانه.

پوشاندن


کلمات دیگر: