کلمه جو
صفحه اصلی

worldliness


معنی : مادیت، دنیا پرستی، دنیا دوستی، تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
معانی دیگر : دنیا پرستی، مادیت، دنیا دوستی، تمایل به ماده پرستی و جسمانیت

انگلیسی به فارسی

دنیا پرستی، مادیت، دنیا دوستی، تمایل به ماده پرستی و جسمانیت


انگلیسی به انگلیسی

• materiality, earthliness; mundaneness; secularity

مترادف و متضاد

مادیت (اسم)
objectivity, materialism, secularism, secularization, worldliness

دنیا پرستی (اسم)
secularization, worldliness, secularity

دنیا دوستی (اسم)
worldliness

تمایل به ماده پرستی و جسمانیت (اسم)
worldliness

جملات نمونه

1. The holiday has to do with other worldliness, spectral phenomena, lonesome caped creatures rising across the moon.
[ترجمه ترگمان]تعطیلات باید با دیگر worldliness، پدیده های شبح مانند و موجودات caped که در ماه بالا می آیند، انجام دهد
[ترجمه گوگل]تعطیلات با سایر جهانگرائی، پدیده های طیفی، موجودات پنهانی تنها در طول ماه روبرو شده است

2. But it is the sad worldliness of the backstage banter which makes this play so interesting.
[ترجمه ترگمان]اما این the sad of پشت صحنه است که این نمایش را بسیار جالب می کند
[ترجمه گوگل]اما دنیای غم انگیز شکار پشت صحنه است که این بازی را جالب می کند

3. In spite of all her worldliness and sophistication, Jacqui's heart missed a beat.
[ترجمه ترگمان]قلب جکی به رغم همه worldliness و لبخندها و قلب جکی به تپش افتاده بود
[ترجمه گوگل]به رغم تمامی جهانگرائی و پیچیدگی او، قلب ژاکوی ضرب و شتم را از دست داد

4. But above all Fitzgerald envied Hemingway's vigorous worldliness, his swagger and adventurism.
[ترجمه ترگمان]اما بالاتر از همه فیتزجرالد یعنی worldliness و worldliness، غرور و فیس و افاده،
[ترجمه گوگل]اما بیشتر از همه، فیتزجرالد، دچار غم و اندوه دشواری هیمینگوی، غم انگیز و ماجراجویی بود

5. She emanated worldliness and the self-confidence of one who is indifferent to everything but her own needs and caprices.
[ترجمه ترگمان]این زن worldliness و اعتماد به کسی که نسبت به همه چیز بی اعتنا است و هوس های شخصی دارد، از آن بیرون است
[ترجمه گوگل]او دنیایی بودن و اعتماد به نفس از کسی که نسبت به همه چیز بی تفاوت است، اما نیازها و سرزنشهای خود را به وجود آورد

6. Satan, sin, self, darkness, and worldliness predominate among all people on earth.
[ترجمه ترگمان]شیطان، گناه، خود، تاریکی و worldliness در میان همه مردم روی زمین است
[ترجمه گوگل]شیطان، گناه، خود، تاریکی و جهانگرائی در میان همه مردم روی زمین غالب است

7. To Betty, Joe had an air of worldliness.
[ترجمه ترگمان]به نظر بتی، جو آب of داشت
[ترجمه گوگل]برای بتی، جو دارای هویت دنیوی بود

8. He disliked the worldliness of many bishops around him.
[ترجمه ترگمان]از worldliness که دور و بر او نشسته بودند نفرت داشت
[ترجمه گوگل]او دنیوی بودن بسیاری از اسقفهای اطراف او را دوست نداشت

9. But for all of its worldliness, this is a lovingly homemade album.
[ترجمه ترگمان]اما برای همه of، این یک آلبوم عاشقانه عاشقانه است
[ترجمه گوگل]اما برای همه جهانیان، این آلبوم سازنده دوست داشتنی است

10. And 12-year-old Jamie Cronin manages just the right mix of little-girl confusion and cusp-of-womanhood worldliness.
[ترجمه ترگمان]و جیمی کرونین ۱۲ ساله درست ترکیبی از گیجی و جنون دختر کوچک و cusp و of را مدیریت می کند
[ترجمه گوگل]و جیمی کرونین، 12 ساله، فقط ترکیبی مناسب از سردرگمی دختران و عادت زنانه بودن را مدیریت می کند

11. She was still slightly in awe of Violette, her worldliness, her sharp tongue.
[ترجمه ترگمان]او هنوز از violette، worldliness و زبان تند خود اندکی می ترسید
[ترجمه گوگل]او هنوز در اندوهی از ویولت، جهان بینی او، زبان تیز او بود

12. However, her profound wisdom and reflections on life enable her prose to transcend worldliness and commonness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حکمت و افکار عمیق او بر زندگی نثر او را قادر می سازد تا نثر worldliness و ابتذال را فراتر بگذارد
[ترجمه گوگل]با این حال، عقل و عقاش عمیق او در زندگی، باعث می شود که او فراتر از جهان بینی و عرفی شود

13. The trumpet symbolizes the bold sounding of the warning against Laodicean worldliness and compromise.
[ترجمه ترگمان]شیپور نماد صدای بی پروایی در مقابل Laodicean worldliness و سازش است
[ترجمه گوگل]صدای ترومپت نشان دهنده صدای هشدار دهنده علیه جهان بینی و مصالحه لائودیکس است

14. One cannot have this as there is the slightest trace of worldliness.
[ترجمه ترگمان]نمی شود گفت که کوچک ترین اثری از دنیا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نمیتوانم این را به عنوان کوچکترین علامت جهانی بودن وجود داشته باشد

15. But it was in the company of his younger devotees, pure souls yet unstained by the touch of worldliness, that Sri Ramakrishna took greatest joy.
[ترجمه ترگمان]اما در جمع مریدان جوانش، روح پاک و در عین حال unstained از تماس of و worldliness بود که Sri شادی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما آن را در شرکت از جانبازان جوان خود، روح خالص باقی مانده است که با لمس جهانگرائی مطابقت ندارد، که سر راماکیشنا بزرگترین شادی را به دست آورد

پیشنهاد کاربران

دنیادیدگی، پختگی


کلمات دیگر: