کلمه جو
صفحه اصلی

wonted


معنی : معتاد، معمولی، عادی
معانی دیگر : معهود

انگلیسی به فارسی

عادی، معهود، معمولی، معتاد


موفق شدم، عادی، معتاد، معمولی


انگلیسی به انگلیسی

• used to, accustomed to; acceptable, habitual, customary

مترادف و متضاد

معتاد (صفت)
accustomed, addicted, habituated, inveterate, habitual, wonted, usual

معمولی (صفت)
accustomed, habitual, wonted, usual, ordinary, normal, common, commonplace, general, rife, banal, common-or-garden, run-of-the-mill

عادی (صفت)
habitual, wonted, usual, ordinary, normal, common, commonplace, plain, rife, regular, natural, customary, workaday, pompier, unremarkable

جملات نمونه

1. Old use and wont legs about the fire.
[ترجمه ترگمان]از آن استفاده می کنم و به آتش نزدیک می شوم
[ترجمه گوگل]استفاده قدیمی و پاهای غیر معمول در مورد آتش سوزی

2. She arrived an hour late, as is her wont.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت دیر رسید، درست مثل این که این کار را نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او یک ساعت دیر رسید، همانطور که او معتقد است

3. Both have committed their indiscretions, as human beings are wont to do.
[ترجمه ترگمان]هر دو indiscretions را به عنوان یک انسان انجام داده اند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها ناسازگاری خود را به عهده دارند، همانطور که انسانها انجام می دهند

4. He was wont to say that children are lazy.
[ترجمه ترگمان]او نمی خواهد بگوید که بچه ها تنبل هستند
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که بچه ها تنبل هستند

5. He was wont to give lengthy speeches.
[ترجمه ترگمان]حرف مفصلی به او نمی زد
[ترجمه گوگل]او خواسته بود سخنان طولانی را بگوید

6. He was wont to rise early.
[ترجمه ترگمان]قرار نبود صبح زود از خواب برخیزد
[ترجمه گوگل]او معتاد به زود است

7. She went for a walk after breakfast, as was her wont.
[ترجمه ترگمان]بعد از صبحانه به گردش رفت، مثل این که این کار را نکند
[ترجمه گوگل]او بعد از صبحانه به دنبال راه رفتن رفت، همانطور که او تصور می کرد

8. It was her wont to rise early.
[ترجمه ترگمان]قرار بود زود برخیزد
[ترجمه گوگل]او معتقد بود او زودتر ظاهر شود

9. They spent much of the time reminiscing about the war, as old soldiers are wont to do.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدت زیادی را در مورد جنگ و در مورد جنگ و سربازان قدیمی صرف کردند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب وقت خود را صرف یادآوری در مورد جنگ می کنند، زیرا سربازان قدیمی به دنبال انجام آن هستند

10. You're sure you wont stay for tea?
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که برای چای نخواهی ماند؟
[ترجمه گوگل]شما مطمئن هستی که چی چی میدی؟

11. The previous city council was wont to overspend.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر قبلی به overspend نرفت
[ترجمه گوگل]شورای شهر پیش از این بیش از حد مجاز بود

12. He went to bed much earlier than was his wont.
[ترجمه ترگمان]خیلی زودتر به رختخواب رفت تا این که این کار را نکند
[ترجمه گوگل]او خیلی زود به خواب رفت و از او خواسته بود

13. He replied sharply, and without his wonted courtesy.
[ترجمه ترگمان]او با لحن تندی جواب داد و بدون رعایت ادب همیشگی اش گفت:
[ترجمه گوگل]او به شدت پاسخ داد و بدون حسن نیت خود را از دست داد

14. I wont to listen to the music at night.
[ترجمه ترگمان]من شب ها به موسیقی گوش نخواهم داد
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در شب به موسیقی گوش کنم

15. He was wont to fall asleep after supper.
[ترجمه ترگمان]بعد از شام به خواب فرو نمی رفت
[ترجمه گوگل]او عادت داشت پس از شام خوابش ببرد

پیشنهاد کاربران

ساده - معمولی


کلمات دیگر: