1. The ship was wreathed in smoke.
[ترجمه ترگمان]کشتی پر از دود بود
[ترجمه گوگل]این کشتی در دود چسبیده بود
2. His face was wreathed in smiles.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از لبخند پر شده بود
[ترجمه گوگل]چهره او در لبخند زدن بود
3. The mountains were wreathed in mist.
[ترجمه ترگمان]کوهستان در مه پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]کوه ها در حجاب بودند
4. The display was wreathed in/with laurel.
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش پر از برگ غار بود
[ترجمه گوگل]نمایشگر در / با لورل مچاله شده بود
5. Her face was wreathed in smiles .
[ترجمه ترگمان]چهره اش از لبخند پر شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش لبخند زد
6. The peak of the mountain is perpetually wreathed in cloud.
[ترجمه ترگمان]قله کوه همیشه در ابر شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]اوج کوه همیشه در ابر وجود دارد
7. She sat there wreathed in cigarette smoke.
[ترجمه ترگمان]با دود سیگار آنجا نشسته بود
[ترجمه گوگل]او آنجا نشسته بود و به سیگار سیگار می کشید
8. The snake wreathed itself round the branch.
[ترجمه ترگمان]مار روی شاخه درخت نشسته بود
[ترجمه گوگل]مار از دور شاخه خود دور می شود
9. His plump face was wreathed in smiles.
[ترجمه ترگمان]صورت فربهش از لبخند پر شده بود
[ترجمه گوگل]چهره چهره او در لبخند زدن بود
10. She wreathed flowers into a garland.
[ترجمه ترگمان]گل را در یک حلقه تاج گل حلقه کرد
[ترجمه گوگل]او گلها را به گلدان تزئین کرد
11. The hills were wreathed in mist.
[ترجمه ترگمان]تپه ها در مه پیچیده شده بودند
[ترجمه گوگل]تپه ها در مه آلود بودند
12. The mountain tops were wreathed in mist.
[ترجمه ترگمان]قله کوه در مه پیچیده بود
[ترجمه گوگل]برجهای کوهی در ناودانی قرار داشتند
13. Smoke wreathed his head like a halo.
[ترجمه ترگمان]دود مانند هاله ای از هاله ای در سرش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]دود سر خود را مانند یک هاله می چرخاند
14. Clouds wreathed the mountains.
[ترجمه ترگمان]ابرها کوه ها را احاطه کرده بودند
[ترجمه گوگل]ابرها کوه ها را می چیند