کلمه جو
صفحه اصلی

manganese


معنی : منگنز
معانی دیگر : (شیمی) منگنز (عنصر شیمیایی نامغناطیسی - نشان آن: mn، وزن اتمی: 54/9380، شماره ی اتمی: 25، چگالی: 7/4، نقطه ی گداز: 1244c، نقطه ی جوش: 2060c)

انگلیسی به فارسی

منگنز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element that has twenty-five protons in each nucleus and that forms a dense, hard, grayish white metallic solid, used in the manufacture of steel or as an amethyst colorant in glass. (symbol: Mn)

• (mn) grayish-white metallic element used in the manufacture of steel (chemistry)
manganese is a greyish-white metal that is used in making steel.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] منگنز - عنصر شیمیایی نامغناطیسی
[برق و الکترونیک] منگنز - منگنز عنصر فلزی با عدد اتمی 25 و وزن اتمی 54/94 .

مترادف و متضاد

منگنز (اسم)
manganese

جملات نمونه

1. These include lead and antimony, nickel, manganese and zinc, and bismuth and iron.
[ترجمه ترگمان]این مواد شامل سرب و antimony، نیکل، منگنز و روی، و bismuth و آهن هستند
[ترجمه گوگل]اینها شامل سرب و آنتیموان، نیکل، منگنز و روی و بیسموت و آهن است

2. When manganese is ingested, the liver determines how much of the metal the body needs.
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن منگنز، کبد مشخص می کند که بدن تا چه حد به آن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]وقتی که منگنز مصرف می شود، کبد تعیین می کند که چه مقدار از فلز بدن نیاز دارد

3. Other minerals required by the body are selenium, manganese, sodium, and other trace elements.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی دیگر مورد نیاز بدن عبارتند از سلنیوم، manganese، سدیم و دیگر عناصر ردیابی
[ترجمه گوگل]سایر مواد معدنی مورد نیاز بدن عبارتند از سلنیوم، منگنز، سدیم و سایر عناصر کمیاب

4. The manganese and iron ores of the Urals were linked to great coalfields 250 miles further east.
[ترجمه ترگمان]سنگ معدن مس و آهن کوه های اورال به معادن عظیم زغال سنگ در حدود ۲۵۰ مایل بیشتر در شرق متصل بود
[ترجمه گوگل]سنگ معدن منگنز و آهن اورال با 250 کیلومتر مربع بیشتر از شرق به کانسارهای بزرگ متصل شده است

5. Iron and manganese bicarbonates can be removed in the cold lime-soda treatment by pre-aeration, followed by precipitation as the insoluble hydroxides.
[ترجمه ترگمان]آهن و منگنز manganese را می توان با تصفیه آب لیمو ترش با پیش از هوادهی، پس از آن بارش به عنوان the غیرقابل حل حذف کرد
[ترجمه گوگل]بیکربنات آهن و منگنز را می توان در درمان آهک گودال سرد با پیش هواداری حذف کرد، و پس از آن به عنوان هیدروکسید های نامحلول در حال بارندگی

6. Various elements, such as iron, titanium, manganese and sulphur can be oxidized to form oxides or hydroxides.
[ترجمه ترگمان]عناصر مختلفی مثل آهن، تیتانیوم، منگنز و گوگرد می توانند اکسید شوند تا اکسید و یا hydroxides تشکیل شوند
[ترجمه گوگل]عناصر مختلف مانند آهن، تیتانیوم، منگنز و گوگرد می توانند اکسید شوند تا اکسید و هیدروکسید تشکیل شوند

7. And unlike with manganese nodules, the technology to extract the sulphides is not available.
[ترجمه ترگمان]و برخلاف گره های manganese، تکنولوژی استخراج the موجود نیست
[ترجمه گوگل]و بر خلاف گره های منگنز، تکنولوژی برای استخراج سولفید ها در دسترس نیست

8. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت شدن فولاد استفاده می شود

9. Carbon monoxide or manganese poisoning and encephalitis are rare causes of the parkinsonian syndrome.
[ترجمه ترگمان]مونوکسید کربن یا مسمومیت manganese و آنسفالیت علل نادر سندرم parkinsonian هستند
[ترجمه گوگل]مسمومیت مونوکسید کربن یا منگنز و آنسفالیت، علل نادر سندرم پارکینسونی هستند

10. Manganese bicarbonate, although similar in its reactions to ferrous bicarbonate, is more soluble.
[ترجمه ترگمان]جوش شیرین، اگر چه در واکنش های آن به جوش شیرین مشابه است، بیشتر حل می شود
[ترجمه گوگل]بی کربنات منگنز، اگرچه مشابه آن در واکنش به بی کربنات آهنی، محلول تر است

11. The metals probably include chromium, manganese, cobalt, vanadium, nickel, tungsten and tantalum.
[ترجمه ترگمان]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، tungsten و tantalum هستند
[ترجمه گوگل]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیوم، نیکل، تنگستن و تانتالیم هستند

12. In continuous processes, a filter medium containing manganese dioxide oxidizes the iron and removes it as the ferric hydroxide.
[ترجمه ترگمان]در فرآیندهای پیوسته، یک محیط فیلتر حاوی دی اکسید منگنز از آهن عبور می کند و آن را به عنوان فریک هیدروکسید حذف می کند
[ترجمه گوگل]در فرایندهای مداوم، یک محیط فیلتر حاوی دی اکسید منگنز آهن را اکسید می کند و آن را به عنوان هیدروکسید فریک حذف می کند

13. It is feasible to produce manganese sulfide by self - propagating high temperature synthesis through thermodynamics computation.
[ترجمه ترگمان]تولید سولفید منگنز از طریق محاسبه دمای بالا از طریق محاسبات ترمودینامیک امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]این امکان وجود دارد که سولفید منگنز را با استفاده از سنتز با دمای بالا خود به دست آورد از طریق محاسبات ترمودینامیک

14. Manganese burn - off from the wire in welding a single - V butt weld was studied.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیم در جوشکاری، جوش یک V درجه جوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سوزش منگنز از سیم در جوشکاری یک سوپاپ V-1 مورد مطالعه قرار گرفت


کلمات دیگر: