کلمه جو
صفحه اصلی

magnetometer


(دستگاه سنجش نیروی مغناطیسی به ویژه نیروی جاذبه ی کره ی زمین) کشندا سنج، جاذبه سنج، مغناطیس سنج، آلت اندازه گیری نیروی مغناطیسی

انگلیسی به فارسی

(دستگاه سنجش نیروی مغناطیسی به‌ویژه نیروی جاذبهی کرهی زمین) کشندا سنج، جاذبه سنج، مغناطیس سنج


(در فرودگاهها و غیره) فلزیاب، دستگاه بازرسی مسافران


مغناطیس سنج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: magnetometric (adj.), magnetometry (n.)
• : تعریف: a device for determining the strength and direction of magnetic fields, esp. that of the earth.

• device used for measuring intensity of a magnetic field

دیکشنری تخصصی

[شیمی] (دستگاه سنجش نیروى مغناطیسی به ویژه نیروى جاذبه ى کره ى زمین ) کشندا سنج، جاذبه سنج، مغناطیس سنج
[برق و الکترونیک] مغناطیس سنج ابزاری که دامنه و جهت میدان مغناطیسی، مانند میدان مغناطیسی زمین، را اندازه گیری می کند .
[زمین شناسی] مغناطیس سنج
[نفت] مغناطیس سنج

جملات نمونه

1. Proton magnetometers are also susceptible to interference from overhead cables.
[ترجمه ترگمان]magnetometers پروتون همچنین در معرض تداخل با کابل های سربار هستند
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج پروتون نیز به دخالت کابل های سربار حساس هستند

2. Proton magnetometers are usually employed using a grid divided into squares 1 m to 3 m on a side.
[ترجمه ترگمان]magnetometers پروتون معمولا با استفاده از یک شبکه به مربع ۱ متر تا ۳ متر در یک طرف استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج پروتون معمولا با استفاده از یک شبکه تقسیم به مربع 1 تا 3 متر در یک طرف است

3. The data curve of FHD-1 nuclear precession magnetometer in Taian station always shows some accidented variation in recent years. After study we found out that it is caused by instrumental malfunction.
[ترجمه ترگمان]منحنی اطلاعات of - ۱ هسته ای تقدیم شده در ایستگاه Taian همیشه در ساله ای اخیر کمی تغییر accidented نشان می دهد پس از مطالعه متوجه شدیم که این نقص ناشی از نقص عملکرد است
[ترجمه گوگل]منحنی داده ی مغناطیس سنجی مغناطیسی هسته ی FHD-1 در ایستگاه تایان همیشه در چند سال اخیر تغییرات قابل توجهی را نشان می دهد پس از مطالعه متوجه شدیم که این ناشی از نقصی ابزار است

4. The system consists of a fluxgate magnetometer with high sensitivity, data-acquisition subsystem, digital cassette and time service unit etc.
[ترجمه ترگمان]سیستم شامل یک سیستم fluxgate با حساسیت بالا، سیستم اکتساب داده، کاست دیجیتال و واحد خدمات زمان است
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل یک مغناطیس سنج فلوکسگاتی با حساسیت بالا، زیرسیستم گرفتن اطلاعات، کاست دیجیتال و واحد زمان سرویس و غیره است

5. The nuclear - magnetic - resonance magnetometer first went into service in airborne prospecting during the middle 1950 s.
[ترجمه ترگمان]The تشدید مغناطیسی هسته ای برای اولین بار در طول دهه ۱۹۵۰ در اکتشاف هوابرد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج مغناطیسی هسته ای - مغناطیسی ابتدا در اواسط دهه 1950 در خدمت اکتشافات هوایی بود

6. When the magnetometer is attached to the plane, compensation must be introduced in the aircraft itself.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که magnetometer به هواپیما متصل می شود، باید در خود هواپیما غرامت وارد شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مگنتومتر به هواپیما متصل می شود، جریمه باید در هواپیما معرفی شود

7. CZJ - 1 - proton magnetometer is on ground proton on the basis of a well - developed magnetic measurement equipment.
[ترجمه ترگمان]CZJ - ۱ - پروتون magnetometer براساس یک تجهیزات اندازه گیری مغناطیسی قوی، بر روی پروتون زمین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]CZJ - 1 - مغناطیس سنج پروتون بر روی پروتون روی زمین بر اساس یک ابزار اندازه گیری مغناطیسی به خوبی توسعه یافته است

8. The second magnetometer sensor serves as a backup in case the first magnetometer sensor fails and provides for better calibration of the magnetometer data channel .
[ترجمه ترگمان]دومین سنسور magnetometer به عنوان پشتیبان عمل می کند که در حالتی که اولین حسگر magnetometer شکست می خورد و برای کالیبراسیون بهتر کانال داده های magnetometer فراهم می کند، عمل می کند
[ترجمه گوگل]سنسور دوم مگنتومتر به عنوان یک پشتیبان در خدمت اولین سنسور مغناطیس سنج ناکام است و برای کالیبراسیون بهتر از کانال داده مغناطیس سنج فراهم می شود

9. Vibration simple magnetometer (VSM) showed a superparamagnetic behaviour of the MNP and a saturation magnetization increasing with the increased magnetite amount used in formulation.
[ترجمه ترگمان]magnetometer ساده Vibration (vsm)رفتار superparamagnetic of را نشان داد و مغناطیس سازی اشباع با افزایش مقدار magnetite increased که در فرمول بندی مورد استفاده قرار گرفت، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج Vibration (VSM) رفتار فوق العاده پارا مغناطیسی MNP را نشان داد و افزایش میزان اشباع مغناطیسی با افزایش مقدار مگنتیت مورد استفاده در فرمولاسیون

10. Horizontal tunneling magnetometer is a new kind of tunneling magnetometer in which Lorentz force is in the same level of sensitive element.
[ترجمه ترگمان]تونل سازی افقی تونل رابط جدیدی از تونل سازی است که در آن نیروی لورنتس در همان سطح از عنصر حساس قرار دارد
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج تونل زنی افقی یک نوع جدید از مغناطیس سنج تونلی است که در آن نیروی لورنتس در همان سطح عنصر حساس قرار دارد

11. This paper introduces the micro magnetometer and analyses the natural frequency and driving voltage of the sensor as well.
[ترجمه ترگمان]این مقاله میکرو magnetometer را معرفی کرده و فرکانس طبیعی و ولتاژ محرک سنسور را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله میکرو مگنتومتر را معرفی می کند و فرکانس طبیعی و ولتاژ راننده را نیز تحلیل می کند

12. Tunneling magnetometer is a kind of MEMS magnetometer based on tunnel effect in quantum mechanics.
[ترجمه ترگمان]Tunneling magnetometer نوعی of MEMS مبتنی بر اثر تونل در مکانیک کوانتومی است
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج تونل زنی یک نوع مگنتومتر MEMS بر اساس اثر تونلی در مکانیک کوانتومی است

13. Theoretically, the HTS RF SQUID magnetometer has superiority over the conventional inductive probe in TEM application.
[ترجمه ترگمان]از نظر تیوری، magnetometer RF SQUID magnetometer نسبت به تحقیق قیاسی قراردادی در کاربرد TEM، برتری دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ تئوری، مغناطیس سنج HTS RF SQUID بر روی پروب القایی معمولی در برنامه TEM برتر است

14. Operation principle of fluxgate magnetometer is simplify described.
[ترجمه ترگمان]اصل عملیات of ساده کردن توصیف شده است
[ترجمه گوگل]اصل عمل مغناطیس سنج فلوکس گاته توصیف ساده است

15. Magnetometer Device used to detect metal objects.
[ترجمه ترگمان]دستگاه Magnetometer برای شناسایی اشیا فلزی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]دستگاه مغناطیس سنج مورد استفاده برای شناسایی اشیاء فلزی

پیشنهاد کاربران

سوسنگیناسنج
( واژه" سوسنگ" به معنای سنگ سویابی ( جهت یابی ) را می توان در برابر lodestone که مترادف با magnet است، به کار برد. لذا واژه "سوسنگین" ( همچون رنگین، سیمین، آهنین و . . . ) را نیز می توان برای magnetic به کار گرفت. همچنین واژه "سوسنگینا" ( همچون ژرفا، پهنا، درازا و . . . ) را نیز برای magnetism استفاده کرد )


کلمات دیگر: