کلمه جو
صفحه اصلی

quanta


جمع واژه ی: quantum، شیمى : کوانتومها

انگلیسی به فارسی

جمع واژه‌ی: quantum


کوآنتا، ذره، اندازه، کمیت، مقدار، پله، میزان، درجه، مبلغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of quantum.

• quanta is the plural of quantum.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کوانتومها
[ریاضیات] پیمانه

جملات نمونه

1. the release or absorption of quanta above a certain energy level.
[ترجمه ترگمان]یا جذب یا جذب کوانتوم در بالای یک سطح انرژی خاص
[ترجمه گوگل]آزاد یا جذب کوانتومی بالاتر از یک سطح انرژی خاص

2. However later investigations showed that the quanta were indeed persistent.
[ترجمه ترگمان]با این حال تحقیقات بعدی نشان داد که کوانتوم indeed واقعا پایدار است
[ترجمه گوگل]با این حال تحقیقات بعدی نشان داد که کوآنتا واقعا پایدار بود

3. The quanta are individually so small that their interactions, statistically averaged, appear continuous.
[ترجمه ترگمان]کوانتوم به طور انفرادی به قدری کوچک است که فعل و انفعالات آن ها بطور میانگین بطور میانگین به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]کوآنتا به صورت جداگانه بسیار کوچک است که تعاملات آنها، به طور میانگین از نظر آماری، به طور پیوسته ظاهر می شود

4. He called these bundles of energy quanta.
[ترجمه ترگمان]او این بسته های انرژی را به نام quanta می نامید
[ترجمه گوگل]او این دسته از انرژیهای کوانتومی را نام برد

5. Maybe all that quanta are is the average stabler jumps in orbit around an atom and nothing more.
[ترجمه ترگمان]شاید تمام این کوانتوم به طور میانگین بوده و به طور متوسط به دور یک اتم می چرخد و دیگر چیزی نیست
[ترجمه گوگل]شاید همه این کوانتدها به طور متوسط ​​جهش سریعتر در مدار اطراف اتم و هیچ چیز بیشتر نیست

6. More quanta may be allocated to higher priority programs than to lower priority programs.
[ترجمه ترگمان]کوانتوم بیشتر ممکن است به برنامه های اولویت بالاتر نسبت به برنامه های اولویت پایین تر اختصاص داده شود
[ترجمه گوگل]بیشترین مقدار ممکن است به برنامه های اولویت بالاتر اختصاص یابد تا برنامه های اولویت پایین تر

7. Photon owns the characteristics of quanta and electromagnetic. Light speed is its physics constant.
[ترجمه ترگمان]Photon صاحب ویژگی های کوانتوم و الکترومغناطیسی است سرعت نور ثابت فیزیک آن است
[ترجمه گوگل]فوتون دارای خصوصیات کوانتومی و الکترومغناطیسی است سرعت نور ثابت آن فیزیک است

8. With the development of quanta frequency standard, the precision of method of time server cannot be satisfied again.
[ترجمه ترگمان]با توسعه استاندارد فرکانس کوانتوم، دقت روش سرور زمانی نمی تواند دوباره ارضا شود
[ترجمه گوگل]با توسعه استاندارد فرکانس کوبه، دقت روش سرور زمان را نمی توان دوباره رضایت داد

9. Quanta has transformed its OLPC project team into a new business unit.
[ترجمه ترگمان]شرکت Quanta تیم پروژه OLPC خود را به یک واحد تجاری جدید تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]Quanta تیم پروژه OLPC خود را به یک واحد کسب و کار جدید تبدیل کرده است

10. Regular Java threads execute with time quanta, and the dynamic priority adjustments the scheduler performs, based on CPU usage, allow all regular Java threads to execute eventually.
[ترجمه ترگمان]نخ ها منظم جاوا با کوانتوم زمان اجرا می شوند، و تنظیمات اولویت پویای برنامه ریز، براساس کاربرد CPU، به همه نخ های اصلی جاوا اجازه می دهد تا در نهایت اجرا شوند
[ترجمه گوگل]تم های معمولی Java با quantum time اجرا می شوند و تنظیمات اولویت پویا که برنامه ریز اجرا می کند، بر اساس استفاده از CPU، به تمام موضوعات معمولی Java اجازه می دهد که در نهایت اجرا شوند

11. Nano-particles have small dimension effect, quanta dimension effect, surface effect and macroscopical quanta tunnel effect, so they manifest a series of specific physical and chemical characters.
[ترجمه ترگمان]ذرات نانو دارای ابعاد ابعاد کوچک، اثر ابعاد کوانتوم، اثر سطحی و اثر تونلی macroscopical هستند، بنابراین یک سری از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاص را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]ذرات نانو دارای اثر کوچک اندام، ابعاد بعدی کوبه، اثر سطحی و تونل کوانتومی ماکروسکوپیک هستند، به طوری که آنها یک سری از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاص را نشان می دهند

12. The quantum model in physics contains the possibility that individual quanta can be at different energy levels.
[ترجمه ترگمان]مدل کوانتومی در فیزیک، این احتمال را دارد که یک کوانتوم منفرد می تواند در سطوح مختلف انرژی باشد
[ترجمه گوگل]مدل کوانتومی در فیزیک شامل احتمال اینکه کوانت فرد بتواند در سطوح مختلف انرژی باشد

13. Einstein's paper showed that you could directly observe individual quanta.
[ترجمه ترگمان]مقاله اینشتین نشان داد که شما می توانید به طور مستقیم کوانتوم فردی را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]مقاله اینشتین نشان داد که شما می توانید به طور مستقیم مشاهده کوبه فردی

14. This indicates an increase in the mean number of quanta released per trial.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده افزایش تعداد میانگین of که در هر آزمایش منتشر می شوند را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده افزایش میانگین میانگین کوانتومی در هر آزمایشی است

15. You would still have the problem of needing a large gamma ray detector to observe several gamma ray quanta from the explosion.
[ترجمه ترگمان]شما هنوز هم مشکل نیاز به یک آشکارساز اشعه گاما بزرگ برای مشاهده چندین ray اشعه گاما از انفجار را دارید
[ترجمه گوگل]شما همچنان مشکلی در مورد نیاز به یک آشکارساز گامای بزرگ برای مشاهده کوانتومی چند گاما از انفجار دارید


کلمات دیگر: