کلمه جو
صفحه اصلی

heels

انگلیسی به فارسی

پاشنه، پاشنه جوراب، عقب، پشت سم، پاهای عقب، ته، پاشنه کف، پاشنه گذاشتن، کج شدن، یک ور شدن، مسلح کردن


انگلیسی به انگلیسی

• triangular pieces of wood that provide a strong support or backing when they are inserted into gaps between rough framing (as windows frames) and finished articles

دیکشنری تخصصی

[نفت] پس مانده

جملات نمونه

1. the heels of his shoes are completely scuffed
پاشنه ی کفش های او کاملا ساییده شده است.

2. cool one's heels
(عامیانه) برای مدت طولانی معطل کردن یا شدن

3. dig one's heels (or toes) in
سرسختی کردن،سرفرود نیاوردن،پافشاری کردن

4. drag one's heels (or feet)
(خودمانی) عمدا آهسته کاری کردن،طفره رفتن،کندکار کردن،لفت دادن

5. head over heels
1- کله معلق زنان،(در حال) وارو زدن 2- شدیدا،سراپا

6. kick one's heels
وقت گذرانی کردن،وقت را به بطالت گذراندن

7. kick up one's heels
شادی و پایکوبی کردن

8. kick up one's heels
شادی و پای کوبی کردن،از خوشی شلنگ انداختن

9. take to one's heels
فرار کردن،پا به فرار گذاشتن

10. the scuffs on the heels of his shoes
ساییدگی پاشنه ی کفش های او

11. to turn on one's heels
ناگهان عقبگرد کردن (بازگشتن)

12. on (or upon) the heels of
کمی پشت سر (کسی)،کمی بعد از (کسی)،در دنبال،متعاقب

13. we coursed him at the heels
از نزدیک او را تعقیب کردیم.

14. the clack of my sister's high heels
صدای تلق تلق کفش های پاشنه بلند خواهرم

15. tirdad was in love head over heels
تیرداد شدیدا عاشق شده بود.

16. show one's (or clean pair of) heels
پا به فرار گذاشتن،فلنگ را بستن

17. my shoes are in need of new heels
کفش هایم نیاز به پاشنه ی نو دارند.

18. when the officer came, the soldiers clicked their heels
افسر که آمد سربازان پاشنه های خود را به هم کوفتند (با صدای تلق).

19. He saluted with a click of his heels.
[ترجمه ترگمان]با صدای of سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با یک کلیک از پاشنه هایش نشست

20. The corporal clicked his heels.
[ترجمه ترگمان]سرجوخه پاشنه هایش را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]قهوه ای روی پاشنه هایش کلیک کرد

21. Let him cool his heels for a while: that'll teach him to be impolite.
[ترجمه ترگمان]بگذار برای مدتی سرش را خنک کند: این به او یاد می دهد که بی نزاکت رفتار کند
[ترجمه گوگل]بگذارید تا پاهایتان را برای مدتی بپوشانید این را به او آموزش خواهیم داد که ناخوشایند است

22. She teetered along in her heels.
[ترجمه ترگمان]تک و تک و تک و تک و تک و تک و تنها وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]او در پاشنه خود را به هم زد

23. High heels are coming back into fashion .
[ترجمه محسن برازنده] پاشنه بلندها دارن مد میشن
[ترجمه ترگمان]پاشنه بلند خیلی زود باز میشه
[ترجمه گوگل]پاشنه های بلند به مد می روند

24. Her legs were elongated by the very high heels which she wore.
[ترجمه ترگمان]پاهایش از پاشنه بلندی که به تن داشت دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]پاهای او توسط پاشنه های بسیار بلند که او پوشیدند بلند شد

پیشنهاد کاربران

کفش پاشنه بلند

کفش پاشنه دار


کلمات دیگر: