کلمه جو
صفحه اصلی

impenetrability


معنی : نفوذ ناپذیری
معانی دیگر : نفوذ ناپذیری

انگلیسی به فارسی

نفوذ ناپذیری


غیر قابل قبول، نفوذ ناپذیری


انگلیسی به انگلیسی

• incapability of being penetrated or entered; insusceptibility to outside ideas or influences; unfathomability, inscrutability

دیکشنری تخصصی

[نفت] نفوذ ناپذیری

مترادف و متضاد

نفوذ ناپذیری (اسم)
impenetrability, impermeability

جملات نمونه

1. In addition to impenetrability and extension, Leibnizian primitive force is characterized by inertia.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر impenetrability و گسترش، نیروی اولیه Leibnizian با سکون مشخص می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر غیر قابل انعطاف بودن و گسترش، نیروی اولیه لایبنیزیکی با نفوذ مشخص می شود

2. The logical impenetrability of the administration's calculations at Camp David inevitably fuels speculation about the motivation for convening it.
[ترجمه ترگمان]impenetrability منطقی محاسبات دولت در کمپ دیوید به ناچار به گمانه زنی درباره انگیزه برای برگزاری آن می پردازد
[ترجمه گوگل]عدم پذیرش منطقی محاسبات دولت در کمپ دیوید به طور ناگهانی سبب گمانه زنی درباره انگیزه برای تشکیل آن می شود

3. Traditional process leads to salted impenetrability and uneven distribution in legs, chest and other parts of the traditional Goubangzi smoked chicken.
[ترجمه ترگمان]فرآیند سنتی منجر به نمک شور و توزیع غیر یکنواخت در پاها، سینه و دیگر بخش های مرغ دودی شده سنتی می شود
[ترجمه گوگل]فرآیند سنتی منجر به نفوذ پذیری نمکی و توزیع ناهموار در پاها، قفسه سینه و سایر قسمتهای مرغ دودی سنتی Goubangzi می شود

4. So matter has the property of impenetrability.
[ترجمه ترگمان]پس این ماده خاصیت impenetrability دارد
[ترجمه گوگل]مهم است که دارای ویژگی غیر قابل قبول است

5. First of all, never underestimate the impenetrability of the presidential bubble.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، هرگز the حباب ریاست جمهوری را دست کم نگیرید
[ترجمه گوگل]اول از همه، هرگز ناتوانی حباب ریاست جمهوری را زیر سؤال نبرید

6. First of all, of course, survivability, impenetrability, protection.
[ترجمه ترگمان] اول از همه، البته، \"survivability\"، \"نفوذ ناپذیری\"، محافظت
[ترجمه گوگل]اول از همه، البته، survivability، غیر قابل قبول، حفاظت

7. Thickness of consistency; impenetrability.
[ترجمه ترگمان]ضخامت ثابت و ضخامت
[ترجمه گوگل]ضخامت سازگاری؛ غیر قابل قبول

8. It is in that light that the notorious tales about Sussex's impenetrability must be seen.
[ترجمه ترگمان]در این روشنایی است که داستان های بدنام در مورد impenetrability ساس کس باید دیده شود
[ترجمه گوگل]در این زمینه است که داستان های متمایز درباره عدم پذیرش ساسکس را باید دید

9. Part of the problem is that the Internet was developed for interoperability, not impenetrability.
[ترجمه ترگمان]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت هم کاری ایجاد شده است نه impenetrability
[ترجمه گوگل]بخشی از مشکل این است که اینترنت برای قابلیت همکاری، نه غیر قابل قبول توسعه داده شد

10. The complexity of the society originates from the contingency, ambiguousness and impenetrability of human consciousness and from the "double contingency"in the communication.
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی جامعه از امکانات، ambiguousness و impenetrability آگاهی انسان و از \"احتمال مضاعف\" در ارتباط نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]پیچیدگی جامعه ناشی از احتمالی، مبهمی و غیرقابل انکار آگاهی انسان و از 'احتمالی دوگانه' در ارتباط است

پیشنهاد کاربران

غیر قابل فهم


کلمات دیگر: